English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
English Persian
ambient pressure فشار محیط
Search result with all words
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin supercharger کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cassion discase تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
Other Matches
rezone محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to tip something [British E] ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
environments محیط
milieus محیط
outward things محیط
milieux محیط
spheres محیط
perimeter محیط
sphere محیط
perimeters محیط
mediums محیط
milieu محیط
millieu محیط
girths محیط
outside محیط
outsides محیط
ambience محیط
environment محیط
medium محیط
ambiance محیط
periphery محیط
entourage محیط
peripheries محیط
girth محیط
settings محیط
lapped محیط
lap محیط
outline محیط
outlined محیط
outlines محیط
entourages محیط
outlining محیط
setting محیط
surroundings محیط
circuity محیط
circumferences محیط
circumference محیط
circling محیط دایره
circles محیط دایره
circled محیط دایره
therapeutic millieu محیط درمانی
circle محیط دایره
ambient temperature دمای محیط
contour محیط مرئی
milieu therapy محیط درمانی
environmentalists محیط نگر
perimeter پیرامون محیط
environmentalist محیط نگر
periphery محیط حدود
perimeters پیرامون محیط
miseenscene محیط کلی
acclimatization سازش با محیط
polarization of a medium قطبش محیط
milieux محیط اجتماعی
threptic محیط زاد
dispersion medium محیط پاشندگی
operational environment محیط فعالیت
milieus محیط اجتماعی
operational environment محیط عملیاتی
dispersive medium محیط پخش
milieu محیط اجتماعی
mixed environment محیط درهم
perimeter [circumference] of a circle محیط دایره
peripheries محیط حدود
silhouettes محیط مریی
medium محیط کشت
in vitro در محیط مصنوعی
environments محیط زیست
in vivo در محیط طبیعی
bodification بهسازی محیط
induced environment محیط القایی
circumferences محیط دایره
bonification به سازی محیط
circumambient محیط دورگردیدن
climate for growth محیط رشد
silhouette محیط مریی
living environment محیط زنده
windowing environment محیط پنجرهای
circumference محیط دایره
mediums محیط کشت
environment architecture معماری محیط
workbenches محیط کاری
ill neighboured دارای محیط بد
workbench محیط کاری
psychological environment محیط روانی
atmospheric environement محیط جوی
social milieu محیط اجتماعی
environment محیط زیست
shelf environment محیط کم عمق
comprehensive وسیع محیط
terrestrial environment وضع محیط زمین
environmentalist محیط زیست گرا
accommodations سازش با مقتضیات محیط
misfits غیر متجانس با محیط
environmentalists محیط زیست گرا
environmentalists محیط زیست شناس
environmentalist محیط زیست شناس
psychonomics محیط شناسی روانی
circumstance شرایط محیط اهمیت
environment محیط یا موقعیتهای فیزیکی
elements محیط طبیعی اخشیج
element محیط طبیعی اخشیج
misfit غیر متجانس با محیط
environments محیط یا موقعیتهای فیزیکی
accommodation سازش با مقتضیات محیط
eco- پیشوند محیط پرگیر
outside محیط دست بالا
environmetal protection حمایت محیط زیستی
outsides محیط دست بالا
collapse design محاسبه در محیط خمیری
archibenthal enviroment محیط ژرف اقیانوس
atlantic دریای محیط غربی
bonification scheme طرح بهسازی محیط
domain knowledge دانش محیط کاربرد
induced environment محیط القا شده
it is meters محیط ان دومتر است
peripheral دورهای وابسته به محیط
environmentalism محیط زیست شناسی
environmentalism محیط زیست گرایی
data base environment محیط پایگاه داده
environmental conservation حفافت محیط زیست
acid cure پخت در محیط اسیدی
acid catalysis کاتالیزور در محیط اسیدی
derealization دگرسان بینی محیط
environmental psychology روانشناسی محیط نگر
environmental protection حفاظت محیط زیست
metaerg صفت محیط زاد
acclimatization توافق بااب و هوای یک محیط
contamination عدم خلوص و یکنواختی محیط
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
living environment جانداران محیط زیوندگان- پرمون
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
acclimatation توافق بااب و هوای یک محیط
invert تغییر اعداد در محیط دودویی
tests محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested محیط ی برای آزمایش برنامه ها
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
inverts تغییر اعداد در محیط دودویی
elements عامل اصلی محیط طبیعی
inverting تغییر اعداد در محیط دودویی
element عامل اصلی محیط طبیعی
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
great circle بزرگترین دایره محیط یک کره
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
demarcation نشان دادن اختلاف بین دو محیط
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
the outer world مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
accomodation تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
contour محیط مریی دوره میزان منحنی
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
track [on a sound recording medium] تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternates برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternated برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
airspeed سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
autecology مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
alternate برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
ecesis نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
archive قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
environmental refugee پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
archive کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
isoperimetry گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
cenogenesis تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
to greenwash نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
sere تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
integrated محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
eurytopic دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
ecology علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
dendrochronology دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com