English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
phase space فضای فازی
Other Matches
image phase constant ضریب فازی چهار قطبی ضریب ثابت فازی تصویر ثابت فازی چهار قطبی
phase to neutral voltage ولتاژ فازی
diphase alternator تناوبگر دو فازی
two phase region ناحیه دو فازی
impedance at resonance مقاومت فازی
two phase generator تناوب گر دو فازی
phase balance تعادل فازی
phase modulation تلفیق فازی
PM تلفیق فازی
line to neutral voltage ولتاژ فازی
image phase change coefficient ثابت فازی
impedance angle زاویه فازی
positive sequence power in a three phase توان مستقیم مدار سه فازی
positive sequence polyphase system مدار چند فازی مستقیم
polyphase sort مرتب کردن چند فازی
positive sequence polyphase system of or مدار چند فازی مستقیم ازمرتبه ام
delta voltage ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
fluctuating power of a polyphase system توان نوشی مدار چند فازی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
vacuuming فضای تهی
deep space فضای سه بعدی
out of door فضای ازاد
vacuumed فضای تهی
vacuum فضای تهی
vacuums فضای تهی
dead space فضای راکد
floor space فضای اشکوب
clearance فضای بیکار
phase space فضای فاز
image space فضای تصویر
hollow space فضای توخالی
gross space فضای کلی
dead space فضای مرده
life space فضای زیست
masks پوشاندن فضای
mask پوشاندن فضای
lebensraum فضای حیاتی
fornix فضای مجوف
out of doors فضای ازاد
free space فضای ازاد
spaces فضای خالی
floorage فضای صحن
lacuna فضای خالی
space فضای خالی
aerospace فضای هوایی
aerospace فضای ماوراء جو
eucleadian space فضای اقلیدسی
free space فضای خالی
open area فضای ازاد
void فضای خالی
expanse فضای زیاد
expanses فضای زیاد
clearance فضای بازی
vacuity فضای خالی
coordination sphere فضای کوئوردیناسیون
boot فضای ترانک
cellarage فضای زیرزمین
opens فضای باز
open فضای باز
opened فضای باز
bad break فضای خالی
acceleration space فضای شتاب
airspace فضای هوایی
cavity فضای مجوف
cavity فضای خالی
atmospheric environement فضای جوی
cavities فضای خالی
campuses فضای باز
workspace فضای کاری
work space فضای دایر
danger space فضای خطرناک
biosphere فضای زیست
psychological space فضای روانی
cylinder capacity فضای سیلندر
reflector space فضای بازتابی
subspace فضای فرعی
cavities فضای مجوف
campus فضای باز
covered space فضای سر پوشیده
covered space فضای پوشیده
glade فضای میان جنگل
margins زمان یا فضای اضافی
glades فضای میان جنگل
address apace فضای آدرس دهی
perimeter فضای احاطه کننده
inane چرند فضای نامحدود
hittorf dark space فضای تاریک کاتد
margin زمان یا فضای اضافی
catcher space فضای اوسیلاسیون زای
airspace control کنترل فضای هوایی
crookes dark space فضای تاریک هیتورف
crookes dark space فضای تاریک کاتد
danger space فضای هوایی خطرناک
drift space فضای تبدیل تحمیل
faraday dark space فضای تاریک فارادی
fanfares نمایش در فضای باز
cathode glow فضای روشن کاتد
cathode dark space فضای تاریک کاتد
fanfare نمایش در فضای باز
buncher space فضای تحمیل سرعتی
floor space occupied فضای مورد نیاز
perimeters فضای احاطه کننده
aston dark space فضای تاریک استن
anode dark space فضای تاریک اند
foresheets فضای جلوی قایق
hittorf dark space فضای تاریک هیتورف
atmosphere فضای اطراف هرجسمی
atmospheres فضای اطراف هرجسمی
vector space فضای برداری [ریاضی]
Euclidean space فضای اقلیدسی [ریاضی]
trough of the sea فضای میان دو موج
the infinite space فضای بیکران لاینتاهی
topological space فضای توپولوژیک [ریاضی]
runout فضای عمل یک سیستم
phase space cell پیل فضای فاز
metric space فضای متری [ریاضی]
linear space فضای خطی [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
linear space فضای برداری [ریاضی]
to close airspace محصورکردن فضای هوایی
airspace [over a country] فضای هوایی [در کشوری]
landscape garden طراحی فضای سبز
metric space فضای متریک [ریاضی]
perspective space نمایش فضای سه بعدی
payload space فضای بار مفید
blankest سفید فضای خالی
open cut حفاری در فضای باز
interstaller space فضای بین- ستارهای
memory address space فضای نشانی حافظه
furnace room فضای داخل کوره
hair space فضای باریکی درچاپ
loading space فضای قابل بارگیری
blank سفید فضای خالی
fifo فضای ذخیره سازی موقت
inner product space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
caret نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
three-dimensional space فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
broadcasts توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
dead space زاویه بیروح فضای کور
cod فضای داخل خلیج یادریاچه
to close airspace مسدود کردن فضای هوایی
spaces فضای خالی بین حروف یا خط ها
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
bossing [فضای خالی زیر پنجره]
air-hole [تهویه فضای خالی سرداب]
it takes much room فضای زیادی را اشغال میکند
space فضای خالی بین حروف یا خط ها
broadcast توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
space above property فضای قسمت بالای ملک
compacting چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
outer space فضای خارج از هوا یا جوزمین
compact چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
frame و مرز اطراف فضای پنجره
user area فضای مخصوص استفاده کننده
clearance هوا فضای خالی فاصله
pre-Hilbert space فضای ضرب داخلی [ریاضی]
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
deep space فضای خارج از منضومه شمسی
marquees فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
capacities فضای فراهم برای ذخیره سازی
input بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
capacity فضای فراهم برای ذخیره سازی
mark کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
marks کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
zap حذف داده موجود در فضای کاری
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
claustrophobia مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
inputted بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
gaps فضای بین دادههای ذخیره شده
gap فضای بین دادههای ذخیره شده
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
plenum فضای اشغال شده بوسیله ماده
plenums فضای اشغال شده بوسیله ماده
immediate فضای حافظه اصلی و سریع در کامپیوتر
clipboard 1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
highs فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
highest فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
marquee فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب
high فضای حافظه بین کیلوبایت و مگابایت
road space فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
fills رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
fill رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
space کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
operand فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
aerospace فضای هوایی بالای منطقه عملیات
agora [فضای باز عمومی در یونان باستان]
double vault [دو طاق با فضای خالی بین آنها]
annulus فضای بین دوایر متحد المرکز
spaces کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند
fogging برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
storage چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com