Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
aerospace
فضای ماوراء جو
Other Matches
transcutaneal
ماوراء پوستی
transmontane
ماوراء کوهستانی
transmountain
ماوراء کوهستانی
supernatural
ماوراء طبیعی
ultrafiche
ماوراء فیش
ultrasonics
ماوراء صوت
hypersonic
ماوراء الصوت
overseas
ماوراء بحار
transcutaneous
ماوراء پوستی
ultraviolet
ماوراء بنفش
pellucid
حائل ماوراء
supersensible
ماوراء محسوسات
ultrasonic
ماوراء صوت
numinous
ماوراء الطبیعه
supersonic
ماوراء صوت
supersensible
ماوراء عالم حواس
violet ray
اشعهء ماوراء بنفش
transcendentalism
فلسفه ماوراء الطبیعه
ultraviolet light
نور ماوراء بنفش
meta metalanguage
ماوراء فوق زبان
ultrahigh frequency
بسامد ماوراء زیاد
ultra violet radiation
تشعشع ماوراء بنفش
supernaturalism
فلسفه ماوراء طبیعه
transduction
عبور از ماوراء چیزی
transfinite
ماوراء اعداد محدود
beyond
انطرف ماوراء دورتر
extraterrestrial radiation
تابشهای ماوراء زمینی
semiopaque
کمی حاجب ماوراء
metaphysics
مبحث علوم ماوراء طبیعی
ultrashort drilling
مته کاری ماوراء صوت
metaphysician
دانشمند علوم ماوراء طبیعی
metaphisical
مربوط به علم ماوراء طبیعت
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
ultraviolet ray
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
diathermanous
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
tramontane
واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
diathermic
هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
usli
مجتمع سازی درمقیاس ماوراء بزرگ
metaphysical
وابسته بعلم ماوراء طبیعی علوم معقول
transmarine
واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
slsi
Intergration Scale SuperLarge تراشه هایی با تراکم ماوراء بزرگ
dosimeter
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی
aluminum paste
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
eprom
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک
hyper-
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
actinism
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند
parathyroid
غدد پاراتیروئید مترشحه از غدد ماوراء درقی
ldl
یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
eucleadian space
فضای اقلیدسی
life space
فضای زیست
danger space
فضای خطرناک
spaces
فضای خالی
lebensraum
فضای حیاتی
vacuum
فضای تهی
cylinder capacity
فضای سیلندر
open area
فضای ازاد
expanse
فضای زیاد
space
فضای خالی
out of door
فضای ازاد
covered space
فضای پوشیده
vacuumed
فضای تهی
out of doors
فضای ازاد
image space
فضای تصویر
hollow space
فضای توخالی
dead space
فضای راکد
free space
فضای خالی
free space
فضای ازاد
deep space
فضای سه بعدی
floorage
فضای صحن
dead space
فضای مرده
vacuuming
فضای تهی
expanses
فضای زیاد
vacuums
فضای تهی
lacuna
فضای خالی
mask
پوشاندن فضای
floor space
فضای اشکوب
masks
پوشاندن فضای
gross space
فضای کلی
fornix
فضای مجوف
clearance
فضای بیکار
biosphere
فضای زیست
vacuity
فضای خالی
work space
فضای دایر
workspace
فضای کاری
bad break
فضای خالی
cavities
فضای خالی
cavities
فضای مجوف
cavity
فضای خالی
cavity
فضای مجوف
acceleration space
فضای شتاب
open
فضای باز
opened
فضای باز
opens
فضای باز
airspace
فضای هوایی
clearance
فضای بازی
coordination sphere
فضای کوئوردیناسیون
phase space
فضای فازی
void
فضای خالی
psychological space
فضای روانی
reflector space
فضای بازتابی
phase space
فضای فاز
covered space
فضای سر پوشیده
campuses
فضای باز
boot
فضای ترانک
cellarage
فضای زیرزمین
atmospheric environement
فضای جوی
subspace
فضای فرعی
aerospace
فضای هوایی
campus
فضای باز
drift space
فضای تبدیل تحمیل
glade
فضای میان جنگل
glades
فضای میان جنگل
crookes dark space
فضای تاریک کاتد
margin
زمان یا فضای اضافی
margins
زمان یا فضای اضافی
perimeter
فضای احاطه کننده
crookes dark space
فضای تاریک هیتورف
cathode glow
فضای روشن کاتد
catcher space
فضای اوسیلاسیون زای
buncher space
فضای تحمیل سرعتی
danger space
فضای هوایی خطرناک
hittorf dark space
فضای تاریک هیتورف
hittorf dark space
فضای تاریک کاتد
perimeters
فضای احاطه کننده
aston dark space
فضای تاریک استن
anode dark space
فضای تاریک اند
airspace control
کنترل فضای هوایی
cathode dark space
فضای تاریک کاتد
address apace
فضای آدرس دهی
inane
چرند فضای نامحدود
atmosphere
فضای اطراف هرجسمی
topological space
فضای توپولوژیک
[ریاضی]
phase space cell
پیل فضای فاز
perspective space
نمایش فضای سه بعدی
payload space
فضای بار مفید
blank
سفید فضای خالی
blankest
سفید فضای خالی
open cut
حفاری در فضای باز
runout
فضای عمل یک سیستم
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
atmospheres
فضای اطراف هرجسمی
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
Euclidean space
فضای اقلیدسی
[ریاضی]
metric space
فضای متری
[ریاضی]
trough of the sea
فضای میان دو موج
the infinite space
فضای بیکران لاینتاهی
landscape garden
طراحی فضای سبز
memory address space
فضای نشانی حافظه
foresheets
فضای جلوی قایق
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
floor space occupied
فضای مورد نیاز
fanfare
نمایش در فضای باز
fanfares
نمایش در فضای باز
furnace room
فضای داخل کوره
faraday dark space
فضای تاریک فارادی
interstaller space
فضای بین- ستارهای
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
to close airspace
محصورکردن فضای هوایی
hair space
فضای باریکی درچاپ
loading space
فضای قابل بارگیری
inner product space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
pre-Hilbert space
فضای ضرب داخلی
[ریاضی]
bossing
[فضای خالی زیر پنجره]
to close airspace
مسدود کردن فضای هوایی
hyphenated
نوشته شده با فضای خالی
frame
و مرز اطراف فضای پنجره
cod
فضای داخل خلیج یادریاچه
air-hole
[تهویه فضای خالی سرداب]
outer space
فضای خارج از هوا یا جوزمین
three-dimensional space
فضای سه بعدی
[ریاضی]
[فیزیک]
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
low memory
فضای حافظه تا چند کیلوبایت
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
deep space
فضای خارج از منضومه شمسی
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
dead space
زاویه بیروح فضای کور
broadcast
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
space
فضای خالی بین حروف یا خط ها
broadcasts
توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
spaces
فضای خالی بین حروف یا خط ها
clearance
هوا فضای خالی فاصله
caret
نشانه " ^ " در فضای کلید کنترل
user area
فضای مخصوص استفاده کننده
space above property
فضای قسمت بالای ملک
controlled airspace
فضای هوایی کنترل شده
airspace control
کنترل کردن فضای هوایی
claustrophobia
مرض ترس از فضای تنگ ومحصور
anode glow
شعله مثبت فضای روشن اند
zap
حذف داده موجود در فضای کاری
storage
چاپ محتوای فضای ذخیره سازی
gaps
فضای بین دادههای ذخیره شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com