Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
deliverable
قابل تحویل
Search result with all words
to be available for delivery at short notice
بلافاصله قابل تحویل بودن
Other Matches
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
utilization
تحویل
prehension
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
frees
تحویل
freeing
تحویل
freed
تحویل
free
تحویل
devolvement
تحویل
transter
تحویل
bailment
تحویل
liveries
تحویل
delivery
تحویل
solstice
تحویل
process
تحویل
livery
تحویل
processes
تحویل
deliveries
تحویل
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
LSD
نگهداری تحویل
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
recorded delivery
تحویل سفارشی
fob
تحویل کشتی
cash dispenser
تحویل دارخودکار
ex mill
تحویل در کارخانه
renditions
پرداخت تحویل
supply
تحویل ذخیره
supplying
تحویل دادن
supplying
تحویل ذخیره
supply
تحویل دادن
surrendered
تحویل دادن
surrenders
تحویل دادن
smooth delivery
تحویل بی اشکال
cash dispensers
تحویل دارخودکار
rendition
پرداخت تحویل
supplied
تحویل دادن
surrender
تحویل دادن
transference
تحویل حواله
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
irreducibility
تحویل ناپذیری
bailee
تحویل گیرنده
delivered
تحویل شده
delivery table
میز تحویل
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
catcher's side
سوی تحویل
render
تحویل دادن
exq
تحویل در بارانداز
exs
تحویل از کشتی
bailment
تحویل جنس
hand over
تحویل دادن
transfer
واگذاری تحویل
transferring
واگذاری تحویل
ex factory
تحویل در کارخانه
transfers
واگذاری تحویل
renders
تحویل دادن
rendered
تحویل دادن
cargo delivery
تحویل بار
deliverable state
در حالت تحویل
delivery order
حواله تحویل
delivery side
سمت تحویل
take delivery of
تحویل گرفتن
delivery speed
سرعت تحویل
take over
تحویل گرفتن
delivery terms
شرایط تحویل
delivery terms
نحوه تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
delivery valve
سوپاپ تحویل
demand satisfaction
تحویل درخواستها
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
delivery notice
اعلامیه تحویل
delivered at frontier
تحویل در مرز
forward delivery
تحویل دراینده
deliverer
تحویل دهنده
forward delivery
تحویل به وعده
delivery date
تاریخ تحویل
delivers
تحویل دادن
delivery free
تحویل رایگان
delivery note
حواله تحویل
prompt delivery
تحویل فوری
terminal price
قیمت تحویل
supplied
تحویل ذخیره
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
free docks
تحویل در بارانداز
deliver
تحویل دادن
takeovers
تحویل گیری
period of delivery
دوره تحویل
takeover
تحویل گیری
free on quay
تحویل دراسکله
transferee
تحویل گیرنده
polytropic
تحویل برزخ
to take over
تحویل گرفتن
to hand over
تحویل دادن
to deliver over
تحویل دادن
shortchange
کم تحویل دادن
delivering
تحویل تسلیم
delivering
تحویل دادن
exw
تحویل در محل تولید
destination port
بندر تحویل کالا
redeliver
دوباره تحویل دادن
deliveries
قبض و اقباض تحویل
fot
تحویل روی کامیون
spot goods
کالاهای اماده تحویل
delivery car
واگن تحویل دهنده
reductions
تحویل استحاله کاهش
free on rail
تحویل در راه اهن
reduction
تحویل استحاله کاهش
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
delivery
تحویل کالا دادن
delivery order
دستور تحویل کالا
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
deliveries
تحویل کالا دادن
for
تحویل روی قطار
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
delivery
قبض و اقباض تحویل
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
procured
تهیه و تحویل اماد
procure
تهیه و تحویل اماد
give in charge
تحویل پلیس دادن
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
goods intake
کالاهای درحال تحویل
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
ex quay
تحویل در بندر مقصد
procurement
تهیه و تحویل اماد
procuring
تهیه و تحویل اماد
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
ex ship
تحویل در کنار کشتی
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
procures
تهیه و تحویل اماد
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
delivery
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
supplying
تحویل دادن تغذیه کردن
free on rail
تحویل کالا روی قطار
turn in
تحویل دادن جنس به انبار
supplied
تحویل دادن تغذیه کردن
document against payment
تحویل اسناد در ازای پرداخت
supply
تحویل دادن تغذیه کردن
free carrier
تحویل به حمل کننده کالا
tpnd
دله دزدی وعدم تحویل
issue
مسئله قضیه تحویل جنس
discharge rate
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
issues
مسئله قضیه تحویل جنس
issued
مسئله قضیه تحویل جنس
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
become
مناسب بودن تحویل یافتن
give a person in charge
کسی را تحویل پلیس دادن
delivered duty paid
تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
freight forwarder
مقام تحویل دهنده کالا
received for shipment
تحویل شده برای حمل
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
forward sales
فروش کالاجهت تحویل در اینده
to drop something off
[at someone's]
چیزی را
[به کسی ]
تحویل دادن
lift
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
p&d
delivery and up pick بارگیری و تحویل
capacity
[of a pump]
مقدار تحویل
[تلمبه ای]
[مهندسی]
d/p
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
daf
frontier at delivered تحویل مرز
to get something to somebody
تحویل دادن چیزی به کسی
becomes
مناسب بودن تحویل یافتن
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
off the shelf
تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
reconsignment
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
Did you deliver my letter to your father ?
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
deliver
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
Payment on delivery of goods.
پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
delivers
تحویل دادن پرتاب بمب یا گلوله
documents aganist acceptance
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
deliverable state
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
cod
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
cod
وصول وجه در موقع تحویل کالا
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
This company guarantees prompt delivery of goods.
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
I want to leave the car in the railway station
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
goods on approval
تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
He left fily a few choice words.
چند تا حرف مفت ( ناسزا )تحویل داد
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
fas
ship alongside free تحویل در کنار کشتی
d/a
acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
atm
ماشین تحویل دار خودکار manager type abode
ddp
paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com