Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
nuclear parity
قدرت اتمی یکسان
Other Matches
civil nuclear powers
کشوردارای قدرت اتمی
scaling law
ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
kiloton weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
salted weapon
جنگ افزار اتمی که قدرت رادیواکتیو ان تشدید شده باشد
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
autosync
خصوصیت یک مودم برای ارسال سیگنال دادههای یکسان به کامپیوتری که فقط سیگنالهای غیر یکسان را منتقل میکند
flat rate
نرخ یکسان تعرفه یکسان
minometer
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
constant angle arch dam
بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
coragne line
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
nuclear stalemate
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
akin
یکسان
identical
یکسان
equals
یکسان
equalling
یکسان
equalled
یکسان
similiar
یکسان
equaling
یکسان
equaled
یکسان
same
یکسان
similar
یکسان
invariant
یکسان
uniforms
یکسان
identic
یکسان
equal
یکسان
of kin
یکسان
uniform
یکسان
uniforms
یک شکل یکسان
equably
بطور یکسان
assimilates
یکسان کردن
assimilated
یکسان کردن
assimilating
یکسان کردن
solid
یکسان فضائی
uniform movement
جنبش یکسان
solids
یکسان فضائی
assimilate
یکسان کردن
spreading
پخش یکسان
identically
بطور یکسان
standard
یکسان معیار
uniformly
بطور یکسان
standards
یکسان معیار
assimilatc
یکسان کردن
uniform
یک شکل یکسان
alike
شبیه یکسان
without distinction
بدون فرق یکسان
coconsciousness
ادراک چیزهای یکسان
The city was razed to the ground.
شهر با خاک یکسان شد
equate
یکسان فرض کردن
equates
یکسان فرض کردن
equated
یکسان فرض کردن
coconscious
ادراک چیزهای یکسان
rase
باخاک یکسان کردن
it ius all one to me
برای من یکسان است
isoelectronic
دارای الکترونهای یکسان
equal appearing intervals
فاصلههای یکسان نما
balanced design
طرح با تراز یکسان
equally appearing difference
تفاوتهای یکسان نما
to kiss the dust
باخاک یکسان شدن
to make even with the ground
با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground
شهری را با خاک یکسان کردن
to lump them all together
<idiom>
با همه یکسان رفتار کردن
method of equal appearing intervals
روش فاصلههای یکسان نما
irregular polygon
شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
to prostrate a city
شهری را با خاک یکسان کردن
an e. battle
جنگی که برای دو طرف یکسان است
plugs
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
balance
برای همه خطاها یکسان است
balances
برای همه خطاها یکسان است
plugging
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
shannon
انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
It is exact to hair.
مو نمی زند ( کاملا"یکسان است )
plug
امکان نصب در سوکت یکسان میدهد
logical
تابع بررسی یکسان بودن دو سیگنال منط قی
external
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
externals
ساعت یا سیگنال یکسان کننده در خارج یک وسیله
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
frequency
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
Hamming code
تعداد ارقامی که در دو کلمه با طول یکسان متفاوتند
frequencies
فرکانس ساعت اصلی که سیستم را یکسان میکند
differential laser gyro
دو اشعه لیزر با پلاریزاسیون یکسان که برای یک ژایروبکار میروند
isocracy
حکومتی که اختیارات سیاسی همه دران یکسان است
democratic network
شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
To treat them all alike. (indiscriminately).
همه رابا یک چوب راندن ( یکسان رفتار کردن )
nuclear strike
تک اتمی
hexatomic
شش اتمی
atomic
اتمی
nuclear
اتمی
monoatomic
یک اتمی
diatomic
دو اتمی
triatomic
سه اتمی
asynchronous
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
duplication check
بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
homonym
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد
isodynamic line
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
universal time
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد
identities
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
identity
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
isoclinal line
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
nuclide
اشکال اتمی
atomic polarization
قطبش اتمی
atomic reactor
واکنشگاه اتمی
atomic pile
واکنشگاه اتمی
atomic orbital
اوربیتال اتمی
atomic radius
شعاع اتمی
atomic size
اندازه اتمی
nuking
نیروگاه اتمی
nuking
کنشگر اتمی
atomics
فیزیک اتمی
atomicity
فرفیت اتمی
atomic weight
وزن اتمی
atomic weight
جرم اتمی
fallout
ریزش اتمی
atomic structure
ساختار اتمی
radiation
تشعشع اتمی
pile
پیل اتمی
piled
پیل اتمی
atomic energy
انرژی اتمی
atomic energy
نیروی اتمی
atomic crystal
بلور اتمی
atomic configuration
ارایش اتمی
atomic clock
ساعت اتمی
atomic bond
پیوند اتمی
atomic absorption
جذب اتمی
atom samshing
انفجار اتمی
polyatomic
چند اتمی
nuclear reactor
پیل اتمی
atom bombs
بمب اتمی
atomic fission
شکافت اتمی
atomic number
عدد اتمی
atom number
عدد اتمی
tetratomic
چهار اتمی
atomic mass
جرم اتمی
atomic lattice
شبکه اتمی
atomic interaction
بر هم کنش اتمی
atomic fusion
همجوشی اتمی
atomic fusion
گداخت اتمی
nuclear
مربوط به اتمی
atom bomb
بمب اتمی
nuclear warfare
جنگ اتمی
fission products
مواد اتمی
A-bomb
بمب اتمی
atom rocket
موشک اتمی
nuclear reactors
پیل اتمی
diatomic molecule
مولکول دو اتمی
nuke
زیردریایی اتمی
nuclear winter
زمستان اتمی
clouds
قارچ اتمی
clouding
قارچ اتمی
cloud
قارچ اتمی
A-bombs
بمب اتمی
nuked
نیروگاه اتمی
nuked
کنشگر اتمی
fission reactor
واکنشگاه اتمی
fission to yield ratio
بازده اتمی
fission bomb
بمب اتمی
nukes
زیردریایی اتمی
mushromm could
کلاهک اتمی
nukes
کنشگر اتمی
nukes
نیروگاه اتمی
nuclear cell
پیل اتمی
monoatomic solid
جامد تک اتمی
nuke
نیروگاه اتمی
nuclear parity
همطرازی اتمی
nuked
زیردریایی اتمی
nuking
زیردریایی اتمی
mass number
وزن اتمی
median lethal dose
دوزمتوسط اتمی
nuke
کنشگر اتمی
monoatomic gas
گاز تک اتمی
monoatomic molecule
مولکول تک اتمی
atomic scattering factor
ضریب پراکندگی اتمی
gram atomic weight
وزن اتمی به گرم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com