Dictiornary-Farsi | قدرت تخریب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
destructivity	قدرت تخریب


Other Matches

underwater demolition	تخریب ضدزیردریایی تخریب موانع زیرابی
destruction site	منطقه تخریب مهمات محل تخریب
demolition target	منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard	نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
atomic demolition munition	خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
ruptures	تخریب
ruination	تخریب
rupturing	تخریب
destroyed	تخریب شد
demolitions	تخریب
degradation	تخریب
vandalism	تخریب
destruction	تخریب
fail soft	تخریب
rupture	تخریب
demolition	تخریب
destruction site	منطقه تخریب
destruction fire	تیر تخریب
cratering charge	خرج تخریب
destruct system	سیستم تخریب
destruction radius	حداکثرشعاع تخریب
demolition kit	جعبه تخریب
rupture	تخریب کردن
underwater demolition	تخریب زیرابی
ruptures	تخریب کردن
rubble hard core	مصالح تخریب
demolition belt	نوار تخریب
criminal damage	تخریب جزائی
rupturing	تخریب کردن
rheodestruction	تخریب جریان
subversion	انهدام تخریب
fail soft	تخریب تدریجی
demolish	تخریب کردن
demolished	تخریب کردن
destruct	تخریب کردن
demolishing	تخریب کردن
demolitions	تخریب کردن
bomb disposal	تخریب بمب
oxidative degradation	تخریب اکسایشی
demolition	تخریب کردن
destructor	تخریب کننده
fail-safe	تخریب امن
demolishes	تخریب کردن
fail safe	تخریب امن
hard core	مصالح تخریب
demolition target	هدف تخریب
concussion detonation	خرج اماده به تخریب
concussion detonation	خرج تخریب ضربتی
demolition belt	کمربند تخریب منطقهای
demolition firing party	گروه مسئول تخریب
vasto	حکم یا دستور تخریب
demolition kit	جعبه وسایل تخریب
destruction radius	شعاع تخریب مین
dismantling shot	تیر تخریب کننده
demoralization	تخریب روحیه کردن
destruction area	منطقه تخریب مهمات
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
destroyed	ازبین رفت تخریب شده
petard	خرج تخریب دیواره و پایه پل
xylotomous	دارای قابلیت تخریب چوب
bomb cemetery	محل تخریب بمبهای عمل نکرده
cratering charge	خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
command destruct signal	علامت تخریب موشک با فرمان دور
inert ammunition	مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
countermine	سیستم تخریب مین به طور خودکار
property disposition	ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
intruder operation	تک هوایی و عملیات تخریب هواپیماهای دشمن در روی پایگاه
mudcapping	نوعی روش تخریب صخرههای بزرگ به وسیله موادمنفجره
command destruct signal	علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
charged demolition	مواد منفجره خرج گذاری شده و اماده تخریب
creptation	تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
antimateriel ammunition	مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
demoralising	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizing	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize	از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
might	قدرت
potency	قدرت
power takeoff	قدرت
strength	قدرت
strengths	قدرت
powered	قدرت
zing	قدرت
energy	قدرت
strong-arm	قدرت
energies	قدرت
power	قدرت
capability	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
nerve	قدرت
nerves	قدرت
strong arm	قدرت
posses	قدرت
sovereignty	قدرت
vigour	قدرت
powers	قدرت
vigor	قدرت
strenght	قدرت
vim	قدرت
authority	قدرت
ability	قدرت
abilities	قدرت
commanding	با قدرت
godown	قدرت
tension	قدرت
tensions	قدرت
vis	قدرت
powering	قدرت
posse	قدرت
force	قدرت
will power <idiom>	قدرت
forcing	قدرت
forces	قدرت
benumb	بی قدرت کردن
fasces	قدرت مجازات
bearing capacity	قدرت تحمل
engine power	قدرت موتور
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
engine performance	قدرت موتور
detectability	قدرت اشکارسازی
combat power	قدرت رزمی
conveying capacity	قدرت انتقال
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
cans	قدرت داشتن
countervailing power	قدرت همسنگ
cutting power	قدرت برش
detection range	قدرت اکتشافی
diagonal power	قدرت قطری
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
bond strength	قدرت پیوند
emissive power	قدرت صدور
circuit breaking capacity	قدرت قطع
effective power	قدرت موثر
economic power	قدرت اقتصادی
economic potential	قدرت اقتصادی
driving power	قدرت محرکه
cogency	قدرت عقیده
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
cutting capacity	قدرت برش
fire power	قدرت اتش
the finger of god	قدرت خدا
super power	ابر قدرت
strenght	قدرت شدت
source of power	منبع قدرت
social power	قدرت اجتماعی
seapower	قدرت دریایی
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
scattering power	قدرت پراکندگی
saber rattling	قدرت نمایی
retentivity	قدرت نگهداری
resolving power	قدرت تفکیک
refractive power	قدرت شکست
reflecting power	قدرت انعکاس
receptivity	قدرت پذیرش
rating plate	پلاک قدرت
puissance	توان قدرت
prepotency	قدرت کامل
useful power	قدرت مفید
voltage source	منبع قدرت
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
will-power	قدرت اراده
world power	قدرت جهانی
world power	قدرت دنیوی
will to power	قدرت خواهی
prepotence	قدرت کامل
power transmission	انتقال قدرت
power test	ازمون قدرت
increase of power	افزایش قدرت
imperium	قدرت مطلقه
horse power	قدرت اسب
high powerd money	پول پر قدرت
high power transistor	ترانزیستور قدرت
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
sea power	قدرت بحری
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
high power engine	موتورپر قدرت
hiding power	قدرت پوشش
power switch	کلید قدرت
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
heam yoei vooly	تئوری قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
great power	کشور با قدرت
generator output	قدرت مولد
fluxing power	قدرت سیلان
input power	قدرت ورودی
ionic strength	قدرت یونی