Dictiornary-Farsi | قدرت دیدذره بین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (2 milliseconds)

English	Persian
power	قدرت دیدذره بین
powered	قدرت دیدذره بین
powering	قدرت دیدذره بین
powers	قدرت دیدذره بین


Other Matches

empowers	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower	صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness	قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat	اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power	قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism	نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination	قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
forces	قدرت
vis	قدرت
sovereignty	قدرت
posse	قدرت
strengths	قدرت
ability	قدرت
abilities	قدرت
commanding	با قدرت
vim	قدرت
zing	قدرت
strong-arm	قدرت
force	قدرت
tensions	قدرت
tension	قدرت
forcing	قدرت
vigor	قدرت
capability	قدرت
will power <idiom>	قدرت
inauthoritative	بی قدرت
vigour	قدرت
strenght	قدرت
power takeoff	قدرت
posses	قدرت
strength	قدرت
strong arm	قدرت
authority	قدرت
nerve	قدرت
energies	قدرت
powered	قدرت
power	قدرت
nerves	قدرت
godown	قدرت
energy	قدرت
might	قدرت
powering	قدرت
powers	قدرت
potency	قدرت
adhesive stress	قدرت چسبندگی
power loss	گمگشتگی قدرت
power loss	تلف قدرت
can	قدرت داشتن
almightiness	قدرت کامل
authoritarianism	قدرت طلبی
power cable	کابل قدرت
power function	تابع قدرت
rating plate	پلاک قدرت
power factor	ضریب قدرت
receptivity	قدرت پذیرش
full	تمام قدرت
power dissipation	اتلاف قدرت
power distribution	پخش قدرت
power consumption	مصرف قدرت
accelerating power	قدرت شتاب
power source	منبع قدرت
power transmission	انتقال قدرت
prepotence	قدرت کامل
absorbency	قدرت جذب
power outege	قطع قدرت
cans	قدرت داشتن
high powerd money	پول پر قدرت
absorption power	قدرت جذب
fullest	تمام قدرت
power supplay	منبع قدرت
power structure	ساخت قدرت
puissance	توان قدرت
canning	قدرت داشتن
prepotency	قدرت کامل
solvency	قدرت حلالپوشی
power stroke	مرحله قدرت
power test	ازمون قدرت
pi accepting	قدرت پی پذیری
generator output	قدرت مولد
economic power	قدرت اقتصادی
economic potential	قدرت اقتصادی
power switch	کلید قدرت
hiding power	قدرت پوشش
driving power	قدرت محرکه
high power engine	موتورپر قدرت
dielectric strength	قدرت دی الکتریک
dielectric power	قدرت دی الکتریکی
diagonal power	قدرت قطری
detection range	قدرت اکتشافی
detectability	قدرت اشکارسازی
effective power	قدرت موثر
heavy current circuit breaker	کلید قدرت
gripping power	قدرت مهارکنندگی
fluxing power	قدرت سیلان
fire power	قدرت تیراندازی
fire power	قدرت اتش
fasces	قدرت مجازات
explosive force	قدرت انفجار
explosive energy	قدرت انفجار
great power	کشور با قدرت
engine power	قدرت موتور
engine performance	قدرت موتور
emissive power	قدرت صدور
heam yoei vooly	تئوری قدرت
destructivity	قدرت تخریب
high power transformer	ترانسفورماتور قدرت
low power stage	طبقه کم قدرت
low power transistor	ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
circuit breaking capacity	قدرت قطع
monopoly power	قدرت انحصاری
bond strength	قدرت پیوند
benumb	بی قدرت کردن
bearing capacity	قدرت تحمل
high power microscope	میکروسکوپ پر قدرت
basicity	قدرت بازی
palgwe	فوق قدرت
authority symbol	نماد قدرت
cogency	قدرت عقیده
combat power	قدرت رزمی
ionic strength	قدرت یونی
deglutition	قدرت بلع
damping power	قدرت میرایی
cutting power	قدرت برش
cutting capacity	قدرت برش
high power transistor	ترانزیستور قدرت
horse power	قدرت اسب
imperium	قدرت مطلقه
increase of power	افزایش قدرت
countervailing power	قدرت همسنگ
conveying capacity	قدرت انتقال
input power	قدرت ورودی
authority figure	مظهر قدرت
stock-car	قدرت و دوام
dynamism	قدرت تحرک
like a ton of bricks <idiom>	به شدت یا با قدرت
purchasing power	قدرت خرید
resolutions	قدرت تشخیص
resolution	قدرت تشخیص
will-power	قدرت اراده
stock car	قدرت و دوام
voltage source	منبع قدرت
staying power	طاقت قدرت
discourses	قدرت استقلال
discourse	قدرت استقلال
posses	قدرت قانونی
posse	قدرت قانونی
will to power	قدرت خواهی
world power	قدرت دنیوی
creativity	قدرت ابداع
creativity	قدرت خلاقه
magnitude	شدت قدرت
omnipotence	قدرت مطلق
omnipotence	قدرت تام
authoritarians	قدرت طلب
authoritarian	قدرت طلب
rods	میله قدرت
rod	میله قدرت
power	قدرت نیرو
world power	قدرت جهانی
authority	مرجع قدرت
powers	قدرت نیرو
powering	قدرت نیرو
powered	قدرت نیرو
stock-cars	قدرت و دوام
superpower	ابر قدرت
sight	قدرت دید
refractive power	قدرت شکست
resolving power	قدرت تفکیک
retentivity	قدرت نگهداری
heavens	قدرت پروردگار
enterprise	قدرت اقدام
seapower	قدرت دریایی
sea power	قدرت بحری
heaven	قدرت پروردگار
enterprises	قدرت اقدام
superpowers	ابر قدرت
saber rattling	قدرت نمایی
scattering power	قدرت پراکندگی
scepter	قدرت یا اقتدارسلطنتی
social power	قدرت اجتماعی
leverage	قدرت نفوذ
on	در اوج قدرت
the finger of god	قدرت خدا
reflecting power	قدرت انعکاس
power failure	قطع قدرت
power failures	قطع قدرت
hands	قدرت توپگیری
firepower	قدرت شلیک
sights	قدرت دید
useful power	قدرت مفید
super power	ابر قدرت
strenght	قدرت شدت
acidity	قدرت اسیدی
source of power	منبع قدرت
purchasing power parity	برابری قدرت خرید
real purchasing power	قدرت خرید واقعی
fuel endurance	قدرت پایداری سوخت