English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
dynamometer قدرت موتور سنج اتومبیل
Other Matches
motorcar engine موتور اتومبیل
automotive engine موتور اتومبیل
automobile engine موتور اتومبیل
engine performance قدرت موتور
engine power قدرت موتور
high power engine موتور با قدرت زیاد
augmentor افزاینده قدرت موتور
motor output قدرت خروجی موتور
disassemble پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
transmission سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmissions سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
empower صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
creativeness قدرت خلاقه قدرت ابداع
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
hobby car اتومبیل دو در
automobile اتومبیل
horseless carriage اتومبیل
automobiles اتومبیل
speedway اتومبیل رو
sqark plug در اتومبیل
car اتومبیل
cars اتومبیل
jack جک اتومبیل
pony car اتومبیل دو در
car jack جک اتومبیل
autocar اتومبیل
motor coach jack جک اتومبیل
jacks جک اتومبیل
sprinkler truck اتومبیل ابپاش
accident تصادف اتومبیل
pneumatic tube لاستیک اتومبیل
sports sedan اتومبیل کوچک
patrol wagon اتومبیل پلیس
hood کاپوت اتومبیل
accidents تصادف اتومبیل
hoods کاپوت اتومبیل
tyre لاستیک اتومبیل
sport car اتومبیل اسپورت
sport car اتومبیل کورسی
sport car اتومبیل شکاری
snowmobile اتومبیل برفی
saloon car اتومبیل کالسکهای
racing car اتومبیل مسابقه
tyros لاستیک اتومبیل
tyres لاستیک اتومبیل
passenger car اتومبیل سواری
starting crank هندل اتومبیل
greasing روغن اتومبیل
motor اتومبیل راندن
motoring تکنیک اتومبیل
motoring اتومبیل رانی
runabouts اتومبیل سبک
runabout اتومبیل سبک
motor- اتومبیل راندن
car port سایبان اتومبیل
car ports سایبان اتومبیل
estate cars اتومبیل استیشن
license plate نمرهی اتومبیل
license plates نمرهی اتومبیل
patrol car اتومبیل گشتی
motored اتومبیل راندن
patrol cars اتومبیل گشتی
cattle-grid قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
greased روغن اتومبیل
grease روغن اتومبیل
tricar اتومبیل سه چرخه
station car اتومبیل استیشن
motors اتومبیل راندن
touring car اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
bonnets کاپوت اتومبیل
car breakdown خرابی اتومبیل
bonnet کاپوت اتومبیل
tanker اتومبیل نفش کش
tankers اتومبیل نفش کش
car hire اجاره اتومبیل
a large car یک اتومبیل بزرگ
a medium sized car یک اتومبیل متوسط
a small car یک اتومبیل کوچک
top boot کروک اتومبیل
carbody اطاق اتومبیل
flivver اتومبیل ارزان
auto body اطاق اتومبیل
automobile body اطاق اتومبیل
fans پروانه اتومبیل
fanning پروانه اتومبیل
fanned پروانه اتومبیل
formula car اتومبیل مسابقه
garageman تعمیرکار اتومبیل
interior heater بخاری اتومبیل
ignition coil کویل اتومبیل
hooting signal سیگنال اتومبیل
heater plug شمع اتومبیل
fan پروانه اتومبیل
auto body sheet بدنه اتومبیل
automotive industry صنعت اتومبیل
motorcar industry صنعت اتومبیل
automotive wrench اچار اتومبیل
door lamp لامپ در اتومبیل
baloon tire لاستیک اتومبیل
belt molding زه روکوب اتومبیل
berm داشبورد اتومبیل
dead load شاسی اتومبیل
car owner مالک اتومبیل
driving mirror اینه اتومبیل
automotive صنعت اتومبیل
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
automobile body sheet بدنه اتومبیل
auto radio رادیوی اتومبیل
auto radio گیرنده اتومبیل
automobile battery باتری اتومبیل
automobile fuse فیوز اتومبیل
automobile gear transmission گیربکس اتومبیل
funny car اتومبیل غیرعادی
jackshaft دنده دو در اتومبیل
mule اتومبیل تمرین
radiator رادیاتور اتومبیل
radiators رادیاتور اتومبیل
motorcar jack بالابر یا جک اتومبیل
licence plate پلاک اتومبیل
mules اتومبیل تمرین
passanger car اتومبیل شخصی
parabolic reflector نورافکن اتومبیل
paddywagon اتومبیل پلیس
driver اتومبیل ران
drivers اتومبیل ران
motor vehicle tax فرمان اتومبیل
sports car اتومبیل شکاری
sports car اتومبیل کورسی
jitney اتومبیل کرایهای
sports cars اتومبیل شکاری
sports cars اتومبیل کورسی
strong-arm قدرت
zing قدرت
might قدرت
potency قدرت
strenght قدرت
power takeoff قدرت
vigour قدرت
commanding با قدرت
inauthoritative بی قدرت
capability قدرت
nerve قدرت
strengths قدرت
energies قدرت
energy قدرت
posses قدرت
posse قدرت
godown قدرت
vigor قدرت
vim قدرت
nerves قدرت
vis قدرت
strength قدرت
forcing قدرت
sovereignty قدرت
authority قدرت
ability قدرت
powering قدرت
abilities قدرت
powered قدرت
tension قدرت
tensions قدرت
strong arm قدرت
will power <idiom> قدرت
force قدرت
forces قدرت
power قدرت
powers قدرت
part اسباب یدکی اتومبیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com