Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (16 milliseconds)
English
Persian
revitalised
قدرت و زندگی تازه دادن
revitalises
قدرت و زندگی تازه دادن
revitalising
قدرت و زندگی تازه دادن
revitalize
قدرت و زندگی تازه دادن
revitalized
قدرت و زندگی تازه دادن
revitalizes
قدرت و زندگی تازه دادن
revitalizing
قدرت و زندگی تازه دادن
Other Matches
rejuvenesce
زندگی تازه دادن به
reincarnate
تجسم یا زندگی تازه دادن حلول کردن
rejuvenesce
زندگی تازه یافتن
viability
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
regenerates
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerate
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerated
زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating
زندگی تازه و روحانی یافته
new blood
<idiom>
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
empowers
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
vitalize
زندگی دادن
reseat
نشیمنگاه تازه دادن
reseated
نشیمنگاه تازه دادن
refresh
نیروی تازه دادن به
refreshed
نیروی تازه دادن به
reseating
نشیمنگاه تازه دادن
replenishing
ذخیره تازه دادن
refreshes
نیروی تازه دادن به
revivify
نیروی تازه دادن
replenishes
ذخیره تازه دادن
replenished
ذخیره تازه دادن
revivifying
نیروی تازه دادن
revivifies
نیروی تازه دادن
replenish
ذخیره تازه دادن
revivified
نیروی تازه دادن
furbishes
صورت تازه دادن به
reseats
نشیمنگاه تازه دادن
furbished
صورت تازه دادن به
furbish
صورت تازه دادن به
reinvigorate
نیروی تازه دادن به
furbishing
صورت تازه دادن به
eat one's words
<idiom>
حرف خود قدرت دادن
to empower somebody
به کسی قدرت
[روحی]
دادن
rally
نیروی تازه دادن به گرد امدن
refinish
صیقل یا رنگ و روغن تازه دادن به
rallies
نیروی تازه دادن به گرد امدن
refreshes
نیروی تازه دادن تقویت کردن
rallied
نیروی تازه دادن به گرد امدن
refresh
نیروی تازه دادن تقویت کردن
refreshed
نیروی تازه دادن تقویت کردن
yields
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
turboshaft
توربین گاز برای دادن قدرت به شفت
yield
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
winds
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
wind
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
enactory
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
it is impossible to live there
نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
new coined
تازه بنیاد تازه سکه زده
revive
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
creativeness
قدرت خلاقه قدرت ابداع
newlywed
تازه داماد تازه عروس
dictatorship of proletariat
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
hobbledehoy
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
authoritarainism
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
vita
زندگی
eau de vie
اب زندگی
existence
زندگی
lives
زندگی
lifeline
خط زندگی
existences
زندگی
habitance
زندگی
vivification
زندگی
habitancy
زندگی
lives of great men
زندگی
life
زندگی
living
زندگی
togetherness
زندگی با هم
lifelines
خط زندگی
wile a
در زندگی
ability
قدرت
godown
قدرت
vigor
قدرت
vigour
قدرت
zing
قدرت
strengths
قدرت
potency
قدرت
will power
<idiom>
قدرت
strenght
قدرت
inauthoritative
بی قدرت
abilities
قدرت
power takeoff
قدرت
authority
قدرت
vis
قدرت
nerves
قدرت
nerve
قدرت
sovereignty
قدرت
vim
قدرت
strength
قدرت
strong-arm
قدرت
powers
قدرت
posse
قدرت
strong arm
قدرت
energy
قدرت
energies
قدرت
might
قدرت
commanding
با قدرت
powering
قدرت
force
قدرت
tension
قدرت
forces
قدرت
forcing
قدرت
posses
قدرت
power
قدرت
powered
قدرت
capability
قدرت
tensions
قدرت
brand new
تر و تازه
younger
تازه
young
تازه
renewed
تازه
fresh-
تازه
fresh
تازه
newer
تازه
scion
تازه
newfangled
مد تازه
the new world
تازه
newfashioned
تازه
new fashioned
تازه
new fallen
تازه
freshest
تازه
new
تازه
new-
تازه
newest
تازه
up-to-date
تازه
inchoative
تازه
scions
تازه
new born
تازه
modern
تازه
dewiest
تازه
dewy
تازه
recent
تازه
mint a mint condition
تازه تازه
dewier
تازه
new-laid
تازه
greenest
تازه
post glacial
تازه
new laid
تازه
red hot
تازه
green
تازه
up to date
تازه
habit
زندگی کردن
habits
زندگی کردن
level of living
سطح زندگی
social life
زندگی اجتماعی
renascence
زندگی مجدد
facts of life
<idiom>
حقایق زندگی
biography
تاریخچه زندگی
single life
زندگی مجردی
animates
زندگی بخشیدن
azoic
تهی از زندگی
vegetation
زندگی گیاهی
pieds-a-terre
جای زندگی
living standard
سطح زندگی
life of Riley
<idiom>
زندگی بی دغدغه
scheme of life
نقشه زندگی
scheme of life
رویه زندگی
lifetime
مدت زندگی
hutment
زندگی در کلبه
(the) high life
<idiom>
زندگی تجملاتی
lifetimes
مدت زندگی
vital energy
نیروی زندگی
lifetime
دوره زندگی
pied-a-terre
جای زندگی
larks
روش زندگی
lifetimes
دوره زندگی
cohabitation
زندگی باهم
temporal life
زندگی موقت
going
مشی زندگی
livers
زندگی کننده
liver
زندگی کننده
tribalism
زندگی ایلیاتی
rurality
زندگی روستایی
Shame on you !
تف بر این زندگی
planetary life
زندگی دربدر
taedium vitae
بیزاری از زندگی
afterlife
زندگی پس از مرگ
sentience
زندگی فکری
sequestered life
زندگی مجرد
enlivens
زندگی بخشیدن
biographies
تاریخچه زندگی
happy life
زندگی باخوشدل
lifestyles
شیوهی زندگی
happy life
زندگی اسوده
lifestyle
شیوهی زندگی
joie de vivre
نشاط زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com