Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English
Persian
grey iron scrap
قراضه اهن خاکستری
Other Matches
blacked
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
grizzlies
خاکستری یا مایل به خاکستری
grizzly
خاکستری یا مایل به خاکستری
scraps
قراضه
scrapped
قراضه
rattletrap
قراضه
scrapping
قراضه
mammock
قراضه
rodential
قراضه
scrap
قراضه
gnawing
قراضه
waste
قراضه هرز
cast iron scrap
اهن قراضه
scrap
قراضه اهن
scrapped
قراضه اهن
wastes
قراضه هرز
scrap iron
اهن قراضه
scrapping
قراضه اهن
scraps
قراضه اهن
rodentia
حیوانات قراضه
scrap-heap
انبار کالای قراضه
scrap heap
انبار کالای قراضه
salvage
انبار اجسام قراضه
salvaging
انبار اجسام قراضه
salvages
انبار اجسام قراضه
salvaged
انبار اجسام قراضه
pig iron scrap process
فرایند قراضه اهن خام
greyest
خاکستری
greyer
خاکستری
salt-and-pepper
خاکستری
ashen
خاکستری
cinerarium
خاکستری
drab
خاکستری
grizzled
خاکستری
drabbest
خاکستری
cinderous
خاکستری
drabber
خاکستری
ash coloured
خاکستری
ashy
خاکستری
grey
خاکستری
grayest
خاکستری
gray
خاکستری
grizzling
خاکستری
grizzles
خاکستری
grizzle
خاکستری
cindery
خاکستری
grayer
خاکستری
cinerary
خاکستری
pewter
خاکستری
neapolitan ointment
روغن خاکستری
grey unguent
روغن خاکستری
gray or mercurial unguent
روغن خاکستری
gray matter
ماده خاکستری
gray ramus
شاخه خاکستری
gray scale
اندازه خاکستری
gray cast iron
چدن خاکستری
mercurial unguent
روغن خاکستری
grayish
متمایل به خاکستری
grayly
بطور خاکستری
greyly
بارنگ خاکستری
grizzly bear
خرس خاکستری
median gray
خاکستری متوسط
mottled pig iron
چدن خاکستری
grey propaganda
تبلیغات خاکستری
grey cast iron
چدن خاکستری
He (his hair) turned grey.
مویش خاکستری شد
grayness
رنگ خاکستری
grayness
خاکستری بودن
grey tin
قلع خاکستری
gray bearded
رنگ خاکستری
greyness
رنگ خاکستری
ash gray
خاکستری رنگ
livid
خاکستری رنگ
greyish
مایل به خاکستری
cinereous
خاکستری رنگ
greyness
خاکستری بودن
earth light
روشنایی خاکستری
earth shine
روشنایی خاکستری
high test grey iron
چدن خاکستری پرارزش
grizzling
خرس خاکستری امریکا
krimmer
پوست گوسفند خاکستری
isabella
زرد مایل به خاکستری
isabel
زرد مایل به خاکستری
grizzling
نالیدن خاکستری کردن
image contrast
درجه خاکستری تصویر
grizzles
نالیدن خاکستری کردن
grizzles
خرس خاکستری امریکا
grizzle
نالیدن خاکستری کردن
grizzle
خرس خاکستری امریکا
dark grey
رنگ خاکستری تیره
ashen
دارای رنگ خاکستری
gray-white
رنگ سفید-خاکستری
griseous
خاکستری مایل به ابی
grey iron foundry
ریخته گری خاکستری
hoary
سفید مایل به خاکستری
grege
اردهای مایل به خاکستری
slate blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
teal blue
رنگ ابی مایل به خاکستری
podzolization
تشکیل خاک خاکستری یا سفید
thalamic
ماده خاکستری مغز میانی
lyart
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
hoar
سفید مایل به خاکستری موسفید
iron-grey
رنگ خاکستری وسیاه اهن
taupe
رنگ خاکستری مایل به قهوهای
slate
<adj.>
<noun>
رنگی میان آبی و خاکستری
Euro-
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
euro
کانگوروی بزرگ خاکستری رنگ
iron gray
رنگ خاکستری وسیاه اهن
iron grey
رنگ خاکستری وسیاه اهن
lyard
دارای رگه ها یا باریکههای خاکستری
thalamus
تالاموس ماده خاکستری مغز میانی
olive gray
رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
gray matter
ماده خاکستری بافت عصبی مغز
grizzled
خاکستری رنگ دارای موهای سفید
monochrome
در یک رنگ با سایههای خاکستری و سیاه و سفید
sallow
رنگ خاکستری مایل به زرد وسبز
gull
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
beige
رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
grisaille
نقاشی برجسته نماروی شیشه برنگ خاکستری
gulls
مرغ نوروزی نوعی رنگ خاکستری کمرنگ
towhead
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
beryllium
فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
grivet
نوعی میمون خاکستری مایل به ابی افریقای جنوبی
grey scale
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
karakul
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
grey matter
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
anti-
روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
aliasing
روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
composite video
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
blae
ابی متمایل به سیاه خاکستری ابی رنگ
Rudbar
شهر رودبار
[این شهر در استان قزوین به بافت فرش در اندازه های مختلف و استفاد از پود سفید یا خاکستری یا صورتی شناخته شده است.]
log wood
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com