English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
free dance قسمت ازاد مسابقه رقص بااسکیت
Other Matches
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
freestyle مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
homestretch قسمت اخر مسابقه
master tournament مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
quarter یک چهارم زمان مسابقه قسمت عقبی کناره قایق
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
skull practice کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
selling plater اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
match play مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
dragstrip مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttling عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
quadrangular meet مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
slaloms مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slalom مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
unrestrained ازاد
open ازاد
looser ول ازاد
self administered ازاد
loosest ول ازاد
opens ازاد
idle line خط ازاد
immundity ازاد
free play ازاد
fetterless ازاد
loose ول ازاد
opened ازاد
stand easel ازاد
exempts ازاد
unihibit ازاد
exempting ازاد
go as you please ازاد
exempted ازاد
exempt ازاد
stand at ease ازاد
unattached ازاد
immune ازاد
sweeper بک ازاد
footloose ازاد
suspended floor کف ازاد
sweep back بک ازاد
at ease ازاد
absolutes ازاد
free ازاد
freed ازاد
degage ازاد
sweepers بک ازاد
disengaged ازاد
absolute ازاد
freeing ازاد
freeman ازاد
self-service ازاد
self service ازاد
slack water اب ازاد
frees ازاد
unihibited ازاد
freemen ازاد
relieve ازاد بریدن
free markets بازار ازاد
free turbine توربین ازاد
free market بازار ازاد
free water surface سطح اب ازاد
liberates ازاد کردن
unwraps ازاد کردن
liberate ازاد کردن
free volume حجم ازاد
self-employed شغل ازاد
unwrapping ازاد کردن
free vortex گرداب ازاد
self employed شغل ازاد
releases ازاد کردن
open market بازار ازاد
paraphrase ترجمه ازاد
unwrap ازاد کردن
paraphrased ترجمه ازاد
paraphrases ترجمه ازاد
paraphrasing ترجمه ازاد
freeborn ازاد زاده
freedman ازاد شده
freely supported beam تیر دو سر ازاد
liberalization ازاد کردن
soft cell boundaries محدوده ازاد سل
slip joint اتصال ازاد
discharges ازاد کردن
free trade تجارت ازاد
free world جهان ازاد
unwrapped ازاد کردن
free zone منطقه ازاد
unrestrained ازاد نامحدود
liberating ازاد کردن
freeness ازاد بودن
discharge ازاد کردن
relieves ازاد بریدن
relieving ازاد بریدن
free throw پرتاب ازاد
jiya kumite مبارزه ازاد
liberaltranstation ترجمه ازاد
line clear signal سیگنال ازاد
line clear signal علامت ازاد
manumission ازاد سازی
self service با انتخاب ازاد
self-service با انتخاب ازاد
natural vibration نوسان ازاد
off time وقت ازاد
liberalizer ازاد کننده
liberal socialism سوسیالیسم ازاد
salmon ماهی ازاد
laissez faire economy اقتصاد ازاد
alfresco درهوای ازاد
let go ازاد کردن
relief angle زاویه ازاد
to let loose ازاد کردن
let slip ازاد کردن
liberal interpretation تفسیر ازاد
open purchase خرید ازاد
open shop با کارکرد ازاد
kippers ماهی ازاد نر
open space گردشگاه ازاد
free fall سقوط ازاد
open trade تجارت ازاد
parade rest فرمان ازاد
out of door فضای ازاد
out of door در هوای ازاد
outworker کارگر ازاد
penalty hit ضربه ازاد
open hospital بیمارستان ازاد
free will اراده ازاد
kipper ماهی ازاد نر
open shot با کارکرد ازاد
open area فضای ازاد
planer tree درخت ازاد
insular غیر ازاد
back سطح ازاد
backs سطح ازاد
set free ازاد کردن
blue water دریای ازاد
let loose ازاد کردن
gratis مجانی ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com