English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
windowsill قسمت افقی لبه پنجره
Other Matches
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
crosspiece قسمت افقی وعرضی هر چیزی
chimney-mantle [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
purline قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها
purlin قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها
pan- حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
allege [نازکترین قسمت دیوار بین لچکی زیر پنجره و کف]
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
menus لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
menu لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
planing افقی سطح افق افقی کردن
planes افقی سطح افق افقی کردن
levels تراز سطح افقی افقی کردن
planed افقی سطح افق افقی کردن
levelled تراز سطح افقی افقی کردن
plane افقی سطح افق افقی کردن
leveled تراز سطح افقی افقی کردن
level تراز سطح افقی افقی کردن
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
sliding wedge گاوه افقی یاکولاس افقی
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
throttling عبور قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
throttled عبور قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
horizontal افقی
laterad افقی
lateral افقی
cross-beam تیر افقی
crosscut saw اره افقی بر
cross head تیر افقی
horizontal boring سوراخکاری افقی
horizontal سطح افقی
cross beam تیر افقی
cross level افقی کردن
horizontal candlepower شمع افقی
transom الت افقی
brise-soleil کرکره افقی
cross hatch هاشور افقی
transom وادار افقی
yardarm بازوی افقی
trunnion مفصل افقی
trunnion پاشنه افقی
brise-soleil پرده افقی
horizontal combination ترکیب افقی
horizontal wedge کولاس افقی
tier ردیف افقی
tiers ردیف افقی
straight افقی بطورسرراست
straighter افقی بطورسرراست
rhumb دایره افقی
landscape orientation تمایل افقی
horizontal scrolling حرکت افقی
jack arch طاق افقی
horizontal mobility تحرک افقی
putlog or lock تیر افقی
ordinate حور افقی
horizontal pump پمپ افقی
horizontal polarization قطبش افقی
horizontal plane صفحه افقی
transverse plane صفحه افقی
plain coordinates مختصات افقی
horizontal section برش افقی
horizontal loading کولاس افقی
horizontal crossbar میله افقی
abscissa محور افقی
horizontally بطور افقی
abscissa بعد افقی
horizontal disparity ناهمخوانی افقی
horizontal wedge گاوه افقی
horizontal growth رشد افقی
horizontal hook قلاب افقی
horizontal integration ادغام افقی
straightest افقی بطورسرراست
horizontal integration انضمام افقی
horizontal cornice رخ بام افقی
horizontal integration تمرکز افقی
horizontal taping مساحی افقی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
horizontal synchronizing همزمان ساز افقی
crossbars تیرک افقی دروازه
mean horizontal candlepower شمع افقی متوسط
cross grinder شاه تیر افقی
crossbar تیرک افقی دروازه
grand pianos پیانوی بزرگ و افقی
cross level حباب تراز افقی
spar ستون افقی [کشتی]
boom ستون افقی [کشتی]
bars میله افقی در پرش
x plates صفحات انحراف افقی
bar میله افقی در پرش
X coordinate مختصات بردار افقی
x axis بردار افقی گراف
laterad واقع درخط افقی
lateralrelationship نسبت در خط افقی از پهلو
grand piano پیانوی بزرگ و افقی
horizontal social mobility تحرک افقی اجتماعی
ridge pole کش دیرک افقی چادر
surged حرکات افقی اب دریا
breastsummer تیر افقی سردر
horizontal loading بارگیری افقی کشتیها
horizontal arch element حلقه افقی قوس
roof tree کش دیرک افقی چادر
horizon system of coordinates دستگاه مختصات افقی
surge حرکات افقی اب دریا
horizontal labor mobility تحرک افقی کارگر
transom الت افقی کمرکش
transverse adduction نزدیک کردن افقی
common roof تیرچه افقی خرپا
surges حرکات افقی اب دریا
horizontal phase control تنظیم فاز افقی
horizontal shearing stress تنش برش افقی
horizontal loom دار افقی [قالی]
vertical loom دار افقی [قالی]
elevator مکان افقی متحرک
elevators مکان افقی متحرک
lateral واقع درخط افقی
dragon-tie تیر افقی گوشه ها
advection جابجایی افقی هوا
horizontal stabilizer مکان افقی ثابت
transverse abduction دور کردن افقی
thirl پنجره
sole plate کف پنجره
window-sills لب پنجره
window-sill لب پنجره
sashes پنجره
winnock پنجره
sash پنجره
peeper پنجره
inlier پنجره
casement پنجره
cant bay window کج پنجره
window پنجره
biforis دو پنجره
biforus دو پنجره
casements پنجره
yard بازوی افقی دکل ناو
yards بازوی افقی دکل ناو
boomed تیر افقی وصل به بادبان
racing dive شیرجه افقی دراغاز مسابقه
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
axis برای مختصات افقی در گراف
ledgers تیر افقی جلو چوبست
scans یکی ازخط وط افقی فسفری
western roll غلطیدن افقی از روی میله
ledger تیر افقی جلو چوبست
booming تیر افقی وصل به بادبان
scanned یکی ازخط وط افقی فسفری
scan یکی ازخط وط افقی فسفری
booms تیر افقی وصل به بادبان
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
boom تیر افقی وصل به بادبان
crossbar چوب افقی بالای مانع
adjustment for horizontal-circle image تنظیم افقی مرکز تصویر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com