English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
division قسمت دسته بندی
divisions قسمت دسته بندی
Other Matches
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
staff section قسمت ستادی دسته سمبه
ratings دسته بندی
ordinations دسته بندی
juntas دسته بندی
ordination دسته بندی
junta دسته بندی
classification دسته بندی
groupage دسته بندی
factions دسته بندی
assortment دسته بندی
clustering دسته بندی
grading دسته بندی
rating دسته بندی
assortments دسته بندی
scale دسته بندی
faction دسته بندی
classifications دسته بندی
categorizes دسته بندی کردن
zone ناحیه دسته بندی
to erect into دسته بندی کردن به
categorized دسته بندی کردن
grades دسته بندی کردن
classifying دسته بندی کردن
to form into groups دسته بندی کردن
categorizing دسته بندی کردن
sorting test ازمون دسته بندی
classifies دسته بندی کردن
categorize دسته بندی کردن
categorising دسته بندی کردن
rally دسته بندی کردن
assorted <adj.> دسته بندی شده
classification chart نمودار دسته بندی
rating دسته بندی کردن
classifications عمل دسته بندی
ratings دسته بندی کردن
clanship دسته بندی قبیلهای
groups دسته بندی کردن
sort دسته بندی کردن
sorter دسته بندی کننده
junto دسته بندی سیاسی
categorises دسته بندی کردن
categorised دسته بندی کردن
classification عمل دسته بندی
groupage دسته بندی کردن
zone decimal دسته بندی اعشاری
zone decimal دسته بندی ده دهی
zone punch سوراخ دسته بندی
regimentalation دسته بندی کردن
group دسته بندی کردن
zones ناحیه دسته بندی
resorts دسته بندی کردن
grade دسته بندی کردن
resort دسته بندی کردن
to categorize دسته بندی کردن
qsort دسته بندی پرسشها
factionist عضو دسته بندی
classify دسته بندی کردن
resorted دسته بندی کردن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
section gang دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
section crew دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
partitioning قسمت بندی کردن
color sorting test ازمون دسته بندی رنگها
factional مربوط به دسته بندی یا توط ئه
card sorting test ازمون دسته بندی برگه ها
pommels قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
pommel قسمت فلزی پشت دسته شمشیر دستگیرههای خرک
benthic division قسمت بندی لایههای دریا
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ranked درجه دادن دسته بندی کردن
rank درجه دادن دسته بندی کردن
ranks درجه دادن دسته بندی کردن
nerve bundle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
natives Olivenöl extra روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
cingulum دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum bundle دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
crankpin قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
catchall بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
resorted رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
general store فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
rading party قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
clerastory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
overstorey [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
clerestory [ey] [بالاترین قسمت دیوار روی طاق یا ستون بندی روی شبستان کلیسا]
pratitioned data set مجموعه دادههای جزء بندی شده یا قسمت شده
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
zone bits بیت منطقه بیت دسته بندی
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
nosegay دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification طبقه بندی رده بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
in detail مفصلا دسته دسته
assort دسته دسته کردن
streams of people دسته دسته مردم
scores of people دسته دسته مردم
distribute دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
regiments دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
shoals of people دسته دسته مردم
sort دسته دسته کردن
they came in bands دسته دسته امدند
groups دسته دسته کردن
sect دسته دسته مذهبی
troop دسته دسته شدن
trooping دسته دسته شدن
sorts دسته دسته کردن
sorted دسته دسته کردن
trooped دسته دسته شدن
windrow دسته دسته کردن
sects دسته دسته مذهبی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
throttling عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
parts per million قسمت در میلیون قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com