Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (3 milliseconds)
English
Persian
omnibus train
قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد
Other Matches
limited train
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
stationary tactics
تاکتیکهای ایستگاهی
multistation
چند ایستگاهی
collection
ایستگاهی که دادههای جمع شده را به نقط ه مرکزی ارسال میکند.
collections
ایستگاهی که دادههای جمع شده را به نقط ه مرکزی ارسال میکند.
eisteddfods
ایستد فد
eisteddfod
ایستد فد
dual
در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
point duty
نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
redan
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
time
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
timed
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
times
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
setting up
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
sets
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
set
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
autos
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com