Total search result: 201 (23 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
part |
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است |
|
|
Other Matches |
|
litotes |
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی |
fugal |
وابسته به قطعهای موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند نوعی ماشین پشم خشک کن |
models |
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود |
model |
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود |
modelled |
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود |
modeled |
قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود |
duett |
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند |
footprints |
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر |
built up frog |
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود |
footprint |
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر |
diagnostic |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است |
labels |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
labelled |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
labeling |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
label |
قطعهای کاغذ یا کارت متصل به چیزی برای نمایش دستورات استفاده یا یک آدرس |
power |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powering |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powers |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powered |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
pig board |
تخته کوچک برای موجهای کوچک |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
jacks |
پرچم کوچک ماشین |
jack |
پرچم کوچک ماشین |
splint |
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
bolster |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
bolsters |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
bolstered |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
chip |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
chips |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
warm up |
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
telescopic |
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی |
silicon |
ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک |
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
milk disk |
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد |
registering |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
register |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
registers |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
leaders |
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود |
leader |
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود |
applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
for a car |
برای هر ماشین |
embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
permanent |
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت |
dustcover |
پوشش محافظ برای یک ماشین |
pinchwheel |
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود |
thrashing |
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود |
phone |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
phoning |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
phones |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
phoned |
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی |
name |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
smoke consumer |
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین |
rocker arm |
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین |
component efficiency |
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین |
names |
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین |
light-well |
[حیاط کوچک برای عبور نور] |
telephoned |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
compilations |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
windlasses |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
windlass |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
office |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
offices |
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره |
telephone |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
compilation |
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین |
telephoning |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
telephones |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
pilot engine |
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد |
lockets |
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک |
This position is much too small for me . |
این سمت برای من خیلی کوچک است |
locket |
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک |
pace lap |
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه |
winching |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
winched |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
winch |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
winches |
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل |
trail bike |
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده |
fowling piece |
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک |
itemizer |
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند |
small game |
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند |
assembly |
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند |
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. |
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم . |
ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
to jump-start someone's car |
کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری] |
bow compass |
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود |
tweaking |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
case sensitive search |
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف |
lararium |
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی] |
tweaked |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
tweak |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
serinette |
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود |
tweaks |
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی |
monitors |
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین |
monitored |
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین |
hanger |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
hangers |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
monitor |
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین |
microcontroller |
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص |
blip |
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت |
blips |
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت |
modular |
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر |
scullery |
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال |
sculleries |
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال |
Dizlyk |
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.] |
k ration |
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده |
crunching |
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک |
underflow |
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است |
capacitor |
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار |
attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
processor |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
keeper |
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید |
ratioing |
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی |
keepers |
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید |
qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
users |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
user |
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود |
business |
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است |
notron utilities |
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است |
shake bottle |
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد |
businesses |
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است |
perforations |
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها |
dimples |
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا |
dimple |
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا |
pill pool billiard |
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص |
smoke test |
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند |
maintenance |
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها |
lobar |
قطعهای |
trilobate |
سه قطعهای |
preventive |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
preventative |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
practice plug |
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی |
RIFF |
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند |
resource |
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند |
intersegmental |
میان قطعهای |
piece work |
کار قطعهای |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
man machine interface |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین |
hand-held |
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست |
arm |
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال |
self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
head-shrinkers |
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک |
head-shrinker |
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک |
flag day |
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند |
embedded code |
بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
MMI |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد |
departmental LAN |
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها |
reel to reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
reel-to-reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
patches |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
patch |
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو |
paging |
روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک |
ActiveX |
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک |
tunes |
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی |
tune |
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی |
microfilmed |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
microfilm |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
microfilming |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
microfilms |
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز |
continuous |
قطعهای پایان ناپذیر از نوار ضبط |
lady-chapel |
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم] |
positioned |
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو |
position |
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو |
NOR function = |
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد |
head stock |
قطعهای که قسمت مهم دستگاه بر ان قرار دارد |
finger plate |
قطعهای ازفلزیاچینی یاشیشه که بالاوپایین دسته درمیگذارندکه از |
gimbal |
سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد |
machinists |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
machinist |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
flexowriter |
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است |
L cache |
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند |
doped |
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است |
bracing |
قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد |
chips |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
chip |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
petty cash |
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
gemmule |
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک |
demo |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
demonstration |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
demonstrations |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |