Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
pistol clasp
قفل طپانچه نشان شرکت درمسابقه تیراندازی با طپانچه
Other Matches
return pistol
طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
pistols
طپانچه
pistol
طپانچه
pocket pistol
طپانچه جیبی
colt
نوعی طپانچه
colts
نوعی طپانچه
pistoleer
مسلح به طپانچه
very pistol
طپانچه اعلام خطر
pistol clasp
گیره نگهدارنده طپانچه
pistoleer
سرباز طپانچه دار
zipgun
طپانچه دست ساخته
very pistol
طپانچه فشفشه انداز
raise pistol
فرمان حاضر به تیر درتیراندازی کلت طپانچه ها بالا
plays
شرکت درمسابقه انفرادی
playing
شرکت درمسابقه انفرادی
played
شرکت درمسابقه انفرادی
play
شرکت درمسابقه انفرادی
fleet
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
daclare
تایید مجدد شرکت اسب درمسابقه
entry fee
مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
fleets
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
starter's list
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
off roader
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
play off
درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
gold palm
نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
campaign clasp
نشان فلزی شرکت درجنگ جهانی اول
battle clasp
نشان و علامت شرکت در جنگ بین المللی اول
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
outplay
درمسابقه جلو افتادن از
long odds
تفاوت زیاد درمسابقه
station
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stations
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
stationed
محل ایستادن تیرانداز درمسابقه
half century
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
brush
به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
finallist
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
brushes
به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
letterheads
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
neck and neck
<idiom>
درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
constituent company
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
dump
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
silver star
نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
scarry
دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate
شرکت شرکت سهامی
business group
شرکت سهامی
[شرکت]
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
markings
نشان دار سازی نشان
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
marking
نشان دار سازی نشان
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
archery
تیراندازی
gunning
تیراندازی
popped
تیراندازی
pop
تیراندازی
pops
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
shootings
تیراندازی
musketry
تیراندازی
shooting
تیراندازی
fire trench
سنگر تیراندازی
fire bay
دهلیز تیراندازی
ready position
حاضربه تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
combat firing
تیراندازی جنگی
fire power
قدرت تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
offhand
تیراندازی ایستاده
field archery
تیراندازی صحرایی
riflery
تیراندازی تفنگداری
conduct of fire
هدایت تیراندازی
automatic fire
تیراندازی خودکار
conduct of fire
اجرای تیراندازی
firing table
جدول تیراندازی
fired
تیراندازی کردن
fires
تیراندازی کردن
handbow
کمان تیراندازی
fire
تیراندازی کردن
firing line
خط شروع تیراندازی
order of fire
روش تیراندازی
shoot
تیراندازی کردن
lived
تیراندازی جنگی
horseback archery
تیراندازی سواره
gunnery
قوانین تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
gun
تیراندازی کردن
delivery error
اشتباه در تیراندازی
methode of fire
روش تیراندازی
guns
تیراندازی کردن
dry sum
مشق تیراندازی
live
تیراندازی جنگی
the butts
میدان تیراندازی
shoots
تیراندازی کردن
scheme of fire
طرح تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
open fire
شروع به تیراندازی کردن
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
shot
تیراندازی شده تیرخورده
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
range correction
تصحیح برد تیراندازی
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
pit detail
کمک مربی تیراندازی
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
shot
گلوله تیراندازی شده
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
shots
گلوله تیراندازی شده
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
تیراندازی شده تیرخورده
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
recoils
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
set up
اماده تیراندازی کردن
range firing
تیراندازی در میدان تیر
archery
تیراندازی با تیر و کمان
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
passives
دفاع بدون تیراندازی
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
passive
دفاع بدون تیراندازی
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
gun shy
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
sector of fire
قطاع اتش منطقه تیراندازی
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
wingshooting
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
toxophily
علم تیراندازی باتیر وکمان
skeet gun
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
ground fire
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
errors
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
shootings
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com