English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
radiation laws قوانین تابش
Other Matches
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
glitter تابش
radiation of heat تابش
phosphorogenic تابش زا
isodose هم تابش
coruscation تابش
total radiation تابش کل
glows تابش
irradiation تابش
glitters تابش
shines تابش
radioactivity تابش
shine تابش
lustre تابش
glowed تابش
radiational تابش
emissions تابش
emission تابش
glow تابش
brilliance تابش
effulge تابش
glinted تابش
eradiation تابش
erythema تابش
glinting تابش
fulgency تابش
glints تابش
glittered تابش
glint تابش
radiation تابش
effulgence تابش
shine فروغ تابش
thermal radiation تابش حرارتی
shines فروغ تابش
radiation efficiency راندمان تابش
radiant intensity شدت تابش
radiation constants ثابتهای تابش
irradiance درخشندگی تابش
polarized radiation تابش قطبیده
radiation density تراکم تابش
spectrum گستره تابش
cosmic rays تابش کیهانی
cosmic radiation تابش کیهانی
primary cosmic rays تابش کیهانی
irradiancy درخشندگی تابش
electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی
emissivity تابش نسبی
energy radiation تابش انرژی
exciting radiation تابش برانگیزاننده
heat radiation تابش گرما
plane of incidence صفحه تابش
incidence angle زاویه تابش
candescent تابش یاگرما
bolometri تابش سنجی
black light تابش فرابنفش
irradiation تابش دهی
lustreer تابش فروزندگی
angle of incidence زاویه تابش
angle of reflection زاویه تابش
anneal پخت تابش
annihilation radiation تابش نابودی
background radiation تابش زمینه
incidence plane صفحه تابش
radiation field میدان تابش
sunshine تابش افتاب
soaking تابش متعادل
radiation pattern الگوی تابش
radiometer تابش سنج
wave radiation تابش موج
ultraviolet radiation تابش فرابنفش
flashes تابش انی
flashed تابش انی
flash تابش انی
thermal emission تابش حرارتی
fluorescence تابش ماهتابی
visible radiation تابش مرئی
soft radiation تابش نرم
irradiates تابش دادن
solarization تابش افتاب
irradiate تابش دادن
radiation hazard گزند تابش
radiation loss گمگشتگی تابش
radiation intensity شدت تابش
irradiated تابش دادن
sheen تابش برق
irradiating تابش دادن
regulations قوانین
pandect قوانین
ionizing radiation تابش یون ساز
glows التهاب تابش گداختگی
continuous background radiation تابش زمینهای پیوسته
near ultraviolet radiation تابش فرابنفش نزدیک
net radiation factor ضریب تابش خالص
hard radiation تابش یا پرتو سخت
kirchhoff radiation law قانون تابش کیرشهف
ionizing radiation تابش یونیزه کننده
radiation of heat انتقال گرمابوسیله تابش
flame مشتعل شدن تابش
flames مشتعل شدن تابش
opalescence تابش قوس و قزحی
planck's radiation law قانون تابش پلانک
glow التهاب تابش گداختگی
polarized electromagnetic radiation تابش الکترومغناطیسی قطبیده
glowed التهاب تابش گداختگی
blackbody radiation تابش جسم سیاه
bolometric magnitude قدر تابش سنجی
codification تدوین قوانین
codex مجموعه قوانین
company law قوانین شرکت
korte's laws قوانین کرت
codification وضع قوانین
joule's laws قوانین ژول
statue law قانون یا قوانین
kepler laws قوانین کپلر
kepler's laws قوانین کپلر
competition rules قوانین رقابت
infraction of rules نقض قوانین
hague rules قوانین لاهه
forest laws قوانین جنگل
inland rules قوانین داخلی
interpertation of laws تفسیر قوانین
explanation of laws شرح قوانین
code مجموعه قوانین
zipf's laws قوانین زیف
written laws قوانین مدون
gas laws قوانین گازها
doctorine قوانین اصلی
conflict of lows تعارض قوانین
conflict of laws تعارض قوانین
hovering acts قوانین ضد قاچاق
administrative law قوانین اداری
gunnery قوانین تیراندازی
admiralty law قوانین دریایی
rules of the roads قوانین دریانوردی
statute book قوانین موضوعه
maritime law قوانین دریایی
mendelian laws قوانین مندل
succession law قوانین وراثت
murphy's laws قوانین مورفی
newton's laws of motion قوانین نیوتون
rules of engagement قوانین درگیری
rules of chess قوانین شطرنج
rules of the roads قوانین راه
labor laws قوانین کار
rules committee کمیته قوانین
remedial statutes قوانین اصلاحی
promulgation of the laws انتشار قوانین
permissive legislation قوانین مخیره
photon تنها یک الکترون تابش شود
dazzled تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling تابش یا روشنی خیره کننده
dazzles تابش یا روشنی خیره کننده
glared تابش خیره کننده تشعشع
radioactive پرتو افشان تابش دار
accidentalism اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
glares تابش خیره کننده تشعشع
dazzle تابش یا روشنی خیره کننده
glare تابش خیره کننده تشعشع
s factor ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
sanctioned laws قوانین یا مقررات مصوبه
rules of football قوانین یا قواعد فوتبال
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
punitive article قوانین جزایی ارتش
child labor laws قوانین کار کودکان
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتون
military justice قوانین جزایی ارتش
under these rules بموجب این قوانین
codification گرد اوری قوانین
company law قوانین مربوط به شرکتها
codification جمع وتدوین قوانین
laws versus tendencies قوانین در مقابل تمایلات
gunnery قوانین تیر توپخانه
newton's laws of motion قوانین حرکت نیوتن
physical که قوانین نرخ بیت
isodose دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
roentgen واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
thermionic مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
adjective laws قوانین مربوط باصول محاکمات
messages قوانین از پیش تعریف شده که کد
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
enterprises اقدام به اجرای قوانین کردن
provision قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
encode اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
enterprise اقدام به اجرای قوانین کردن
copyright محدود شده با قوانین کپی
copyrights محدود شده با قوانین کپی
rules of procedure قوانین مربوط به روش جاری
valid درست , طبق مجموعهای قوانین
grammars قوانین استفاده صحیح از زمان
grammar قوانین استفاده صحیح از زمان
message قوانین از پیش تعریف شده که کد
coastel low قوانین مربوط به ابهای ساحلی
encodes اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
littoral law قوانین مربوط به ابهای ساحلی
laws of motion of capitalism قوانین حرکت سرمایه داری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com