Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
fair trade laws
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
Other Matches
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
price support
تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
minimim wage law
قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
contra preferentum rule
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
reserve price
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
fair trade
تجارت منصفانه
collusion
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
supply price
قیمت تولیدکننده
last price
اخرین قیمت حداقل قیمت
fair price
قیمت منصفانه
just price
قیمت منصفانه
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
cost plus pricing
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
max min system
سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
bottom price
حداقل قیمت
price floor
حداقل قیمت
least price
حداقل قیمت
minimum price
حداقل قیمت
minimum charge
حداقل قیمت
the rules of protocol
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
price freeze
تثبیت قیمت ها
price ceilings
تثبیت قیمت
price freezing
تثبیت قیمت
price stability
تثبیت قیمت
price stabilization
تثبیت قیمت
commodity agreement
تثبیت مشترک قیمت فروش
quantum valebat
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
pegging
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
contract price adjustment
تعدیل قیمت قرارداد
restraint of trade
قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
contract price adjustment
رفع اختلاف در قیمت قرارداد
inductive coordination
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
dumping
سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
unallowable digit
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
price determination
تعیین قیمت
appraisals
تعیین قیمت
appraisal
تعیین قیمت
appraisals
تعیین قیمت کردن
administered price
قیمت تعیین شده
appraisal
تعیین قیمت کردن
cost plus contract
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
batch costing
تعیین قیمت سفارش کالا
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
agricultural price policy
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
assessments
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
texts
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
text
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
maintenance
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
declared value
قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
appraises
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising
تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
quantity theory of money
نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
at least
[no less than]
[not less than]
<adv.>
کم کمش
[حداقل]
[برای آگاهی اندازه یا شماره]
quorum
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
at a
[the]
minimum
<adv.>
کم کمش
[حداقل]
[برای آگاهی اندازه یا شماره]
minimum range
حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
discrimination
حداقل جدایی برای رویت دوهدف بصورت مجزا در رادار
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
functional finance
سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
three stage least squares method
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
white slave
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
Roman law
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
cost records
مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
kinked demand curve
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
into plane service
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
protocols
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
protocol
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
saving
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
stock control program
نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
mobilization base
حداقل منابع لازم برای بسیج نیروهاپایگاه بسیج
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
negotiated contract
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
escalation
مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
knowledge
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
back wardation
تعیین اجل برای بایع
What is the price per night?
قیمت برای یک شب چقدر است؟
request for quotation
تقاضا برای اعلام قیمت
market value
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
spot price
قیمت برای فروش فوری
basing point
نقطه مبدا برای قیمت
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
backus naur form
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
custom of a trade
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
cost center
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
call a metting
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
short line
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
sexualize
جنس برای چیزی تعیین کردن
metronomes
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
What is the price per week?
قیمت برای یک هفته چقدر است؟
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
rapallo treaty
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
nominate
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
nominating
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
bibliotics
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
playoff
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
nominates
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
playoffs
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
advowson
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
recommended retail price
قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
price line pricing
قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
What is the price for bed and breakfast?
قیمت برای تخت و صبحانه چقدر است؟
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
photo finish
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
constructive placement
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
derivation graph
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
conventions
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention
استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
limits
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
pibal
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
cone penetrometer
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
center
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
lease
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lags
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
break up value
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
lagged
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
phantom order
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
tan alt
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
alphaphotographic
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
current standard cost
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
producer
تولیدکننده
producers
تولیدکننده
proligerous
تولیدکننده
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
hypnotic
تولیدکننده خواب
reproducer
دوباره تولیدکننده
sudoriferous
تولیدکننده عرق
morbific
تولیدکننده ناخوشی
manufacturer's agent
نماینده تولیدکننده
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
program generator
تولیدکننده برنامه
Hewlett Packard
تولیدکننده کامپیوتر
decca
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
movement credit
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
pos
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
range resolution
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
subsistence theory of wages
نظریه حداقل دستمزدها براساس این نظریه که دراواخر قرن 81 و اوایل قرن نوزدهم رایج بوده است دردراز مدت میزان دستمزد باحداقل نیاز برای زندگی برابرخواهد بود . این قانون
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
burners
تولیدکننده حرارت در بالن
card reproducer
تولیدکننده دوباره کارت
glycogenic
تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
burner
تولیدکننده حرارت در بالن
underprice
قیمت پایین تراز قیمت بازار
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
OCM
شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
trade discount
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
rpg
Program Report تولیدکننده برنامه گزارش
Tseng Labs
تولیدکننده مجموعه قط عات در آداپتورهای گرافیکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com