Total search result: 203 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
yield |
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی |
yielded |
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی |
yields |
قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی |
|
|
Other Matches |
|
underprice |
قیمت پایین تراز قیمت بازار |
market value |
در بازار قیمت بازار |
market price |
قیمت بازار |
historical cost |
قیمت بازار |
market value |
قیمت بازار |
market clearing price |
قیمت تعادل در بازار |
open market price |
قیمت بازار ازاد |
real national income |
درامد ملی به قیمت ثابت |
competitive price |
قیمت حاصله ازرقابت خریداران وفروشندگان در بازار ازاداقتصادی |
demand factors |
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه |
collusion |
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود |
anti dumping |
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور |
flea market |
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم |
flea markets |
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم |
abc analysis |
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد |
cartels |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
cartel |
توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار |
walras law |
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت |
imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
perpetual inventory |
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم |
stock evaluation |
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی |
earmarked stock |
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی |
stockade |
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار |
stockades |
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار |
kinked demand curve |
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند . |
disposable personal income |
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات |
dumping |
فروش کالا در بازار خارج به قیمتی ارزانتر از بازار داخل |
market research |
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار |
reserve price |
قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.] |
fairer |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
fairest |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
fairs |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
fair |
بازار مکاره هفته بازار عادلانه |
mixed capitalism |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
gini coefficient |
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست |
stocked |
موجودی موجودی کالا |
stock |
موجودی موجودی کالا |
market failure |
شکست بازار نارسائی بازار |
cost plus pricing |
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده |
current standard cost |
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است |
functional distribution of income |
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید |
unbundled software |
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست |
regressive income tax |
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی |
value added |
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است |
stock watering |
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود |
paasche price index |
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری |
list price |
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند |
shadow price |
شبه قیمت قیمت ضمنی |
last price |
اخرین قیمت حداقل قیمت |
normal price |
قیمت عادی قیمت معمولی |
market socialism |
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد |
quantum valebat |
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود |
periodic stock check |
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب |
life cycle hypothesis |
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است . |
spiral of wages and prices |
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها |
market economy |
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار |
market economies |
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار |
tacit collusion |
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد |
repertoire |
موجودی |
minimum stock level |
موجودی |
store |
موجودی |
storing |
موجودی |
balance in hand |
موجودی |
holding |
موجودی |
supplies |
موجودی |
stocked |
موجودی |
stock |
موجودی |
assets |
موجودی |
cycle stock |
موجودی فعال |
safety stock |
موجودی تضمینی |
fund |
موجودی سرمایه |
continuous inventory |
موجودی مستمر |
complete inventory |
موجودی کامل |
consumable stock |
موجودی مصرفی |
quick assets |
موجودی نقدشو |
excess stock |
موجودی مازاد |
danger warning level |
حداقل موجودی |
reserve stock |
موجودی ذخیره |
capital stock |
موجودی سرمایه |
business inventories |
موجودی تجاری |
stocked |
موجودی ذخیره |
stocked |
موجودی انبار |
inventories |
موجودی کالا |
inventory |
موجودی کالا |
inventory |
فهرست موجودی |
surplus stock |
موجودی اضافی |
surplus stock |
موجودی مازاد |
active stock |
موجودی فعال |
fund |
موجودی دارائی |
funded |
موجودی دارائی |
funded |
موجودی سرمایه |
valuation of stock |
ارزیابی موجودی |
stocked |
به موجودی افزودن |
inventory |
لیست موجودی |
stock |
موجودی انبار |
buffer stock |
موجودی احتیاطی |
buffer stock |
موجودی ذخیره |
stock account |
حساب موجودی |
stock accounting |
حسابداری موجودی |
stock adjustment |
تعدیل موجودی |
stock adjustment |
تطبیق موجودی |
stock audit |
حسابرسی موجودی |
stock check |
کنترل موجودی |
stock control |
کنترل موجودی |
stock record |
سابقه موجودی |
stock taking |
رسیدگی به موجودی |
stock valuation |
ارزیابی موجودی |
stock |
به موجودی افزودن |
stock |
موجودی ذخیره |
warehouse stock |
موجودی انبار |
exhaust bin level |
فاقد موجودی |
supplied |
موجودی لزوم |
inventory management |
مدیریت موجودی |
inventory discrepancy |
اختلاف موجودی |
idle stock |
موجودی بی مصرف |
inventory control |
کنترل موجودی |
supplying |
موجودی جایگیرموقتی |
instruction repertoire |
موجودی دستورالعمل |
supplied |
موجودی جایگیرموقتی |
supply |
موجودی لزوم |
out of stock;ex stock |
از موجودی یاذخیره |
supply |
موجودی جایگیرموقتی |
exhaust bin level |
اتمام موجودی |
financial assets |
موجودی مالی |
supplying |
موجودی لزوم |
marginal cost pricing |
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی |
stock in trade |
موجودی کالای مغازه |
stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
continuous stock control |
کنترل مستمر موجودی |
stock control |
کنترل موجودی انبار |
base stock control |
کنترل موجودی مبنا |
portfolios |
موجودی اوراق بهادار |
portfolio |
موجودی اوراق بهادار |
continuous stock taking |
رسیدگی مستمر موجودی |
maximum stock |
حداکثر موجودی انبار |
raw stock |
موجودی مواد خام |
raw material stock |
موجودی مواد اولیه |
safety stock |
موجودی ذخیره انبار |
spares stock |
موجودی لوازم یدکی |
stock talking |
سیاهه برداری از موجودی |
liability |
تعهد موجودی بانکی |
liabilities |
تعهد موجودی بانکی |
inventory |
صورت دارایی موجودی |
stockage |
وسایل موجودی در انبار |
wardrobe |
اشکاف موجودی لباس |
stocked |
موجودی کالا ذخیره |
wardrobes |
اشکاف موجودی لباس |
cyclical stock check |
کنترل موجودی دورهای |
inventory |
ذخیره موجودی اماد |
inventory reconciliation |
تطبیق اسناد موجودی |
assets |
موجودی شخص ورشکسته |
to lay in a stock |
موجودی تهیه کردن |
stock |
موجودی کالا ذخیره |
transfer of portfolio |
انتقال موجودی اوراق بهادار |
finished goods stock |
موجودی کالاهای تمام شده |
supplying |
تامین موجودی عرضه نمودن |
finish stock |
موجودی کالای ساخته شده |
out of stock <adj.> |
غیر موجودی کالا [در انبار] |
supply |
تکمیل کردن موجودی ذخیره |
supply |
تامین موجودی عرضه نمودن |
inventory reconciliation |
تطابق موجودی با دارایی یکان |
intermediate stock |
موجودی کالاهای درحال ساخت |
stock control |
کنترل وسفارش موجودی انبار |
supplied |
تامین موجودی عرضه نمودن |
supplied |
تکمیل کردن موجودی ذخیره |
supplying |
تکمیل کردن موجودی ذخیره |
stockholders |
صاحب موجودی ذخیره نگهدار |
dead stock |
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش |
perpetual stock record |
سابقه دائمی موجودی انبار |
appreciation |
افزایش ارزش دارایی و موجودی |
fast moving stock |
موجودی که به سرعت کاهش می یابد |
stockholder |
صاحب موجودی ذخیره نگهدار |
appreciations |
افزایش ارزش دارایی و موجودی |
trover |
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت |
demand accommodation |
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار |
portfolio entry |
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار |
To take an invevtory. |
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن ) |
active stock |
موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد |
amphibious vehicle availability table |
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی |
to take inventory |
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن |
warehouse refusal |
اعلام عدم موجودی کالا درانبار |
deficit |
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود |
deficits |
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود |
cycle stock |
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود |
storewide |
شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه |
dead stock |
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار |
danger warning level |
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد |
overstock |
زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن |
eurytherm |
موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است |
earning |
درامد |
income |
درامد |
makings |
درامد |
earnings |
درامد |
total income |
درامد کل |
means |
درامد |
emolument |
درامد |
prelusion |
درامد |
it wasprologue to the nextmove |
درامد |
remunerative |
پر درامد |
revenue |
درامد |