English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
Other Matches
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
take the trouble <idiom> ارزش زحمت را داشتن
set store on (by) <idiom> خواستارنگهداری ،ارزش زیاد داشتن
pegs ثابت نگه داشتن قیمت
peg ثابت نگه داشتن قیمت
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean مقصود داشتن هدف داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
demonetization تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
cost records مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
possess داشتن
having داشتن
have داشتن
to hold داشتن
owns داشتن
owned داشتن
own داشتن
relieving داشتن
relieve داشتن
bears در بر داشتن
possesses داشتن
possessing داشتن
doubt شک داشتن
to have possession of داشتن
to possess داشتن
to have داشتن
want کم داشتن
relieves داشتن
doubted شک داشتن
doubting شک داشتن
owning داشتن
bears داشتن
doubts شک داشتن
bear در بر داشتن
bear داشتن
wanted کم داشتن
lackvt کم داشتن
to go hot تب داشتن
to have f. تب داشتن
lack کم داشتن
monogyny داشتن یک زن
lacked کم داشتن
lacks کم داشتن
to be feverish تب داشتن
redolence بو داشتن
to hold a meeting داشتن
intercommon داشتن
to be in a f. تب داشتن
aspired ارزو داشتن
affording استطاعت داشتن
aspiring ارزو داشتن
contested اعتراض داشتن بر
aspires هوش داشتن
aspires ارزو داشتن
aspire هوش داشتن
aspire ارزو داشتن
protruded برامدگی داشتن
protrudes برامدگی داشتن
protrude برامدگی داشتن
afford استطاعت داشتن
afforded استطاعت داشتن
protruding برامدگی داشتن
contests اعتراض داشتن بر
varies فرق داشتن
abhors تنفر داشتن از
bestow ارزانی داشتن
bestowed ارزانی داشتن
bestowing ارزانی داشتن
bestows ارزانی داشتن
last دوام داشتن
lasted دوام داشتن
apprehending بیم داشتن
abhorring تنفر داشتن از
vary فرق داشتن
affords استطاعت داشتن
contesting اعتراض داشتن بر
lasts دوام داشتن
contest اعتراض داشتن بر
adjudge مقرر داشتن
abhor تنفر داشتن از
abhor بیم داشتن از
liaises بستگی داشتن
abhorred تنفر داشتن از
aspired هوش داشتن
have butterflies in one's stomach اضطراب داشتن
provides مقرر داشتن
espousing عقیده داشتن به
espouses عقیده داشتن به
espoused عقیده داشتن به
espouse عقیده داشتن به
apprehends بیم داشتن
reside اقامت داشتن
resided اقامت داشتن
lend معطوف داشتن
lends معطوف داشتن
to be thirsty اشتیاق داشتن
cherishing گرامی داشتن
cherishes گرامی داشتن
cherished گرامی داشتن
cherish گرامی داشتن
correlating همبستگی داشتن
provide مقرر داشتن
have butterflies in one's stomach دلهره داشتن
correlate همبستگی داشتن
resides اقامت داشتن
sending ارسال داشتن
withholds دریغ داشتن
sending اعزام داشتن
sending گسیل داشتن
send ارسال داشتن
loathe نفرت داشتن از
send اعزام داشتن
send گسیل داشتن
aspiring هوش داشتن
loathed نفرت داشتن از
sends گسیل داشتن
apprehended بیم داشتن
correlates همبستگی داشتن
withheld دریغ داشتن
apprehend بیم داشتن
withhold دریغ داشتن
withholding دریغ داشتن
sends ارسال داشتن
sends اعزام داشتن
loathes نفرت داشتن از
attend حضور داشتن
disguising نهان داشتن
disguises نهان داشتن
disguised نهان داشتن
disguise نهان داشتن
to have something چیزی داشتن
to have something at one's disposal چیزی داشتن
occupying مشغول داشتن
occupy مشغول داشتن
occupies مشغول داشتن
stinks تعفن داشتن
stink تعفن داشتن
exists وجود داشتن
existed وجود داشتن
exist وجود داشتن
resembling شباهت داشتن
resembles شباهت داشتن
resembled شباهت داشتن
resemble شباهت داشتن
differs فرق داشتن
differing فرق داشتن
differed فرق داشتن
differ فرق داشتن
retains نگاه داشتن
stick up برجستگی داشتن
limps سکته داشتن
limping سکته داشتن
limped سکته داشتن
limp سکته داشتن
nettles رنجه داشتن
nettle رنجه داشتن
cravings اشتیاق داشتن
craves اشتیاق داشتن
craved اشتیاق داشتن
crave اشتیاق داشتن
bode شگون داشتن
bode دلالت داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com