English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
Other Matches
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
bed clothes جامه خواب
night suit جامه خواب
night gown خواب جامه
night clothes جامه خواب
clothes جامه لباس
mantua نوعی جامه یا لباس شب
pontificalia جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
dust coat لباس روبرای گرفتن گرد جامه گردگیر
nightdress لباس خواب
night robe لباس خواب
pajama لباس خواب
nightdresses لباس خواب
nightclothes لباس خواب
dressing gown لباس خواب
dressing gowns لباس خواب
pyjamas لباس خواب مردانه
pajamas جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
chemise لباس خواب یا زیر پیراهن زنانه
robe de chambre لباس خانه
housecoats لباس خانه
housecoat لباس خانه
jump suit لباس خانه و استراحت
robe de chambre لباس توی خانه
jump suits لباس خانه و استراحت
negligees لباس توی خانه بانوان
Old clothes ( houses ) . لباس ( خانه های) کهنه
n,glig,s لباس توی خانه بانوان
negligee لباس توی خانه بانوان
neglige لباس توی خانه بانوان
black out حرکت با چراغ جنگی در شب خاموشی شبانه استتار شبانه
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
paris doll مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
to fit a dress on somebody جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
parlour boarder شاگرد شبانه روزی که نزدخانواده رئیس شبانه روزی زندگی میکند
to live en pension شبانه روزی شدن درمهمانخانه شبانه روزی زندگی کردن
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
complimentary mourning جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
ninth part of a man لباس دوختن برای
fashioner لباس دوختن برای
knight of the shears لباس دوختن برای
hypnotizable اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to be dressed to kill طوری لباس پوشیدن برای دلبری
i wrote home برای خانه
fashionist کسیکه برای خوش ایندمردم لباس وعادات خودرابسبک روزدرمیاورد
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
porte cochere در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
paduasoy پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
the early bird catches the worm <proverb> کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
to go away ترک کردن [خانه یا شهر] برای چند مدتی
to go to ترک کردن [خانه یا شهر] برای چند مدتی
long pull اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
ara محراب کلیسا [در خانه های شخصی برای توسل به خدا]
lararium [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
narcolepsy حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
motley مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
cells ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
hypnoidal نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoid نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hang out پهن کردن لباس [روی بند لباس]
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
latchkey child [بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
latchkey kid [colloquial] [بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
life jacket لباس نجات لباس چوب پنبهای
dreamy خواب مانند خواب الود
dreamier خواب مانند خواب الود
dreamiest خواب مانند خواب الود
hypnogogic خواب اور خواب کننده
dogsleep خواب زودبر خواب دروغی
somnific خواب اور خواب الود
morpheus الهه خواب خواب پرور
hypnagogic خواب اور خواب کننده
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
electronic cottage مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
He is fast asleep. خواب خواب است
nocturnal شبانه
nocturnally شبانه
nightly شبانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
hostel شبانه روزی
night schools اموزشگاه شبانه
hostels شبانه روزی
nightlife تفریحات شبانه
pavor nocturnus وحشت شبانه
circadian شبانه روزی
nocturnal نمایش شبانه
hostelry شبانه روزی
round-the-clock شبانه روزی
nocturnal prayer نماز شبانه
night landing فرود شبانه
he went by night شبانه رفت
night operations عملیات شبانه
night order دستور شبانه
burglarizes شبانه دزدیدن
night order دستورات شبانه
burglarizing شبانه دزدیدن
nighttide جزر و مد شبانه
moonshiner قاچاقچی شبانه
d. and night شبانه روز
night and day شبانه روز
burglarized شبانه دزدیدن
night interception رهگیری شبانه
burglarize شبانه دزدیدن
night interception کمین شبانه
vespertinal شبانه عشایی
overnight در مدت یک شب شبانه
quotidian شبانه روزی
night school اموزشگاه شبانه
vespertine مربوط به شب شبانه
cracksman دزد شبانه
nocturn سحر خوانی شبانه
night شب هنگام برنامه شبانه
night interception استراق سمع شبانه
circadian rythm ریتم شبانه روزی
nights شب هنگام برنامه شبانه
boarding schools اموزشگاه شبانه روزی
hosteler مقیم شبانه روزی
floorshow نمایش باشگاههای شبانه
boarder شاگرد شبانه روزی
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
schoolwork تکلیف شبانه دانشجو
first post شیپور خبر شبانه
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
battle lights چراغ خاموشی شبانه
boarders شاگرد شبانه روزی
nightlife شرکت در تفریحات شبانه
moonlight fliting اسباب کشی شبانه
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
sennight یکهفته هفت شبانه روز
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
boarding مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
se'nnight یکهفته هفت شبانه روز
witch moth پروانه بید شبانه شب پره
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
friars lantern روشنایی شبانه بر روی باطلاق
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
whippoorwill مرغ شبانه پشه خوارمشرق امریکا
starlight scope دوربین دید شبانه با استفاده از نور ستارگان
honky tonk محل رقص یا کلوپ شبانه ارزان قیمت
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
serenades ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenading ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
steam irons ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
uniforms لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniform لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
garments جامه
garment جامه
costumes جامه
habit جامه
outwall جامه
overclothes جامه رو
livery جامه
costume جامه
suit جامه
toggery جامه
costumes جامه ها
vesture جامه
habits جامه
monkhood dress جامه
suits جامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com