Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
sadomasochism
لذت جنسی بوسیله شکنجه نفس خود یا دیگری
Other Matches
exhibitionism
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
tie-in
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tappet
جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
epistasy
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
epistasis
اختفای اثرات یک نژاد بوسیله نژاد دیگری
androgen
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
isogamete
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes
احساسات جنسی روابط جنسی
sex
احساسات جنسی روابط جنسی
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
excruciation
شکنجه
torment
شکنجه
tormented
شکنجه
afflictions
شکنجه
wracks
شکنجه
racks
شکنجه
torments
شکنجه
racked
شکنجه
torturing
شکنجه
rack
شکنجه
affliction
شکنجه
tormenting
شکنجه
wracked
شکنجه
persecution
شکنجه
tortures
شکنجه
tortured
شکنجه
torture
شکنجه
tortured
شکنجه دادن
tumbrel
الت شکنجه
put to the torture
شکنجه کردن
to put to the torture
شکنجه کردن
cruciate
شکنجه کشیدن
wring
با شکنجه گرفتن
torment
شکنجه دادن
use torture
شکنجه دادن
torturer
شکنجه دهنده
torture
شکنجه دادن
torturers
شکنجه دهنده
wrings
با شکنجه گرفتن
wringing
با شکنجه گرفتن
self torment
خود شکنجه
wracks
شکنجه کردن
racks
شکنجه کردن
racked
شکنجه کردن
wracked
شکنجه کردن
racked with pain
شکنجه کردن
excruciate
شکنجه کردن
torturing
شکنجه دادن
tortures
شکنجه دادن
rack
شکنجه کردن
tumbril
الت شکنجه گیوتین
excruciate
شکنجه کردن برصلیب اویختن
inquisitorial procedure
دادرسی با شکنجه و سخت گیری
dragoon
بزور شکنجه بکاری واداشتن
dragoons
بزور شکنجه بکاری واداشتن
He confessed under torture.
زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
questions
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
questioned
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
question
موضوع قضیه شکنجه کردن به منظوراقرار گرفتن
tantalus
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
rack
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racks
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracked
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
racked
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
wracks
نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
generic
جنسی
unisex
دو جنسی
road sense
جنسی
unisexual
یک جنسی
diclinous
یک جنسی
bisexual
دو جنسی
ambisexual
دو جنسی
sex
جنسی
kinds
جنسی
sexes
جنسی
kindest
جنسی
kind
جنسی
sexual
جنسی
gamic
جنسی
bisexuals
دو جنسی
hermaphrodites
دو جنسی
hermaphrodite
دو جنسی
homogeneity
هم جنسی
paraphilia
نابهنجاری جنسی
pansexualism
جنسی نگری
multure
مزد جنسی
scopophilia
تماشاگری جنسی
impotence
ضعف جنسی
inkind
کمک جنسی
sex chromosomes
کروموزومهای جنسی
sex differences
تفاوتهای جنسی
parasexuality
نابهنجاری جنسی
impotence
ناتوانی جنسی
excitement
برانگیختگی جنسی
psychosexual
روانی- جنسی
excitements
برانگیختگی جنسی
coitus
مقاربت جنسی
gamete
یاخته جنسی
sodomy
انحراف جنسی
peepling tom
تماشاگر جنسی
renifleur
بو پرست جنسی
payment in kind
پرداخت جنسی
sexual anomaly
نابهنجاری جنسی
sexiness
جاذبه جنسی
psycholagny
خیالپردازی جنسی
sex differentiation
تمایز جنسی
sexual development
رشد جنسی
sexual disorder
اختلال جنسی
sexual maturity
بلوغ جنسی
gynandromorphy
ریخت دو جنسی
gynandrous
نر و ماده دو جنسی
haploid cell
یاخته جنسی
sexual offences
جرائم جنسی
impotency
ضعف جنسی
heteroeroticism
دگرخواهی جنسی
heteroerotism
دگرخواهی جنسی
heterophilia
دیگرخواهی جنسی
heterosome
کروموزوم جنسی
sexual symbolism
نمادگری جنسی
sexual relations
روابط جنسی
idols of the tribe
اوهام جنسی
sexual relations
مقاربت جنسی
sexual delusion
هذیان جنسی
tax in kind
مالیات جنسی
sex glands
غدههای جنسی
sex offenses
جرایم جنسی
gender identity
هویت جنسی
sex perversion
انحراف جنسی
sexual aberration
انحراف جنسی
sexual deviation
انحراف جنسی
climaxes
اوج جنسی
climax
اوج جنسی
sexual perversion
انحراف جنسی
germ cell
یاخته جنسی
gonad
غده جنسی
puberty
بلوغ جنسی
gonocyte
سلول جنسی
sexual arousal
برانگیختگی جنسی
taxes in kind
مالیات جنسی
sexual receptivity
پذیرندگی جنسی
eroticism
تمایلات جنسی
potency
توان جنسی
sexism
تبعیض جنسی
sex discrimination
تبعیض جنسی
asexual
غیر جنسی
sexuality
عطش جنسی
sexuality
تمایلات جنسی
petting
نوازش جنسی
sex education
اموزش جنسی
rapists
متجاوز جنسی
rapist
متجاوز جنسی
autoeroticism
خودانگیزی جنسی
autoerotism
خودانگیزی جنسی
autosomal
غیر جنسی
modesty
شرم جنسی
benefit in kind
نفع جنسی
libido
شور جنسی
sex appeal
جاذبه جنسی
voyeurism
تماشاگری جنسی
heterosexuality
دگرخواهی جنسی
eroticism
تحریکات جنسی
lesbianism
رابطه جنسی زن با زن
active algolagnia
ازارگری جنسی
deviation
انحراف جنسی
deviations
انحراف جنسی
sexual intercourse
امیزش جنسی
sexual intercourse
مقاربت جنسی
anaphrodisia
بی میلی جنسی
aphrodisiacs
برانگیزنده جنسی
aphrodisiac
برانگیزنده جنسی
bisexuality
دو گانگی جنسی
libidos
شور جنسی
rapes
تجاوز جنسی
raping
تجاوز جنسی
Peeping Toms
تماشاگر جنسی
gametangium
سلول جنسی
Peeping Tom
تماشاگر جنسی
raped
تجاوز جنسی
zygosis
امیختگی جنسی
rape
تجاوز جنسی
Y chromosomes
کروموزوم جنسی
Sexual assault
تجاوز جنسی
erotomania
جنون جنسی
sexual orientation
گرایش جنسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com