English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
deflationary gap لطمه ناشی از رکود اقتصادی
Other Matches
depressions رکود اقتصادی
downturns رکود اقتصادی
economic recession رکود اقتصادی
slumps رکود اقتصادی
slumping رکود اقتصادی
depression رکود اقتصادی
recession رکود اقتصادی
slump رکود اقتصادی
slumped رکود اقتصادی
recessions رکود اقتصادی
downturn رکود اقتصادی
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
stagnation thesis ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
endogenous مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
exogenous مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
economic determinism یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
inflationary recession رکود همراه باتورم تورم رکود
low cycle fatigue خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
shock لطمه
stroke لطمه
strokes لطمه
stroking لطمه
injury لطمه
brunt لطمه
prejudices لطمه
prejudice لطمه
stroked لطمه
shocks لطمه
shocked لطمه
endamage لطمه زدن
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
it will injure his prestige به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
antibiotic مانع ایجاد لطمه بزندگی
antibiotics مانع ایجاد لطمه بزندگی
without prejudice بدون لطمه زدن به حق غیر
indemnify لطمه زدن به اذیت کردن
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
that is an offences to moralit لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
slumping رکود
slump رکود
slumps رکود
dormancy رکود
deflation رکود
recessions رکود
inactivity رکود
slumped رکود
depression رکود
stagnancy رکود
stagnation رکود
inaction رکود
recession رکود
depressions رکود
inertia رکود
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
secular stagnation رکود مزمن
sluggish year سال رکود
great depression رکود بزرگ
inflationary recession رکود تورمی
stagflation رکود تورمی
stagnation thesis نظریه رکود
shake-out لرزاندن رکود
stagflation تورم رکود
latency time مدت رکود
shake out لرزاندن رکود
academic inhibition رکود تحصیلی
average latency رکود متوسط
latency رکود نهفتگی
shake-outs لرزاندن رکود
deflationary gap فاصله حاصل از رکود
deflation انقباض پولی رکود
slumps کاهش فعالیت رکود
slumped کاهش فعالیت رکود
doldrums افسردگی منطقه رکود
slump کاهش فعالیت رکود
slumping کاهش فعالیت رکود
sluggish economy اقتصاد در حالت رکود
chains رکود داده در یک فایل زنجیری
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
deflation رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
gauche ناشی کج
on account of somebody [something] ناشی از
resulting ناشی
resulted ناشی
result ناشی
due ناشی از
descended ناشی
amateurish ناشی
even tual ناشی
Due to ناشی از
ills ناشی
ill- ناشی
ill ناشی
muff ناشی
muffed ناشی
maladroit ناشی
dilettanti ناشی
therefrom ناشی از ان
emergent ناشی
skilless ناشی
dilettantes ناشی
skill less ناشی
dilettante ناشی
mala filde ناشی
muffing ناشی
resultant ناشی
muffs ناشی
economical اقتصادی
economy اقتصادی
socio economic اقتصادی
economies اقتصادی
economic اقتصادی
adipic ناشی ازچربی
dittographic ناشی ازتکراراشتباهی
awkward بی لطافت ناشی
emanate ناشی شدن
toxic ناشی از زهراگینی
awkwardness ناشی گری
unfortunate ناشی ازبدبختی
guttural ناشی از گلو
novice ادم ناشی
novices ادم ناشی
abnerval ناشی از عصب
emanating ناشی شدن
emanates ناشی شدن
emanated ناشی شدن
due to an accident ناشی از یک حادثه
gaucherie ناشی گری
unperfect ناشی نابلد
rhapsodical ناشی از احساسات
internal ناشی ازدرون
privative ناشی از محرومیت
premune ناشی از جلوگیری
jackleg ناشی نادرست
irritative ناشی از تحریک
hypostatic ناشی از ته نشینی
unskil ناشی بی مهارت
variorum ناشی ازچندمنبع
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
negligent ناشی از بی مبالاتی
gremie بی تجربه و ناشی
sequent منتج ناشی
tisy ناشی از مستی
rises ناشی شدن
rise ناشی شدن از
rise ناشی شدن
rises ناشی شدن از
issues ناشی شدن
issued ناشی شدن
issue ناشی شدن
awkward age سن خامکار [ناشی]
stingy ناشی از خست
economic geography جغرافیای اقتصادی
economic friction اصطکاک اقتصادی
economic friction موانع اقتصادی
economic freedom ازادی اقتصادی
economic independence استقلال اقتصادی
economic fluctuation نوسان اقتصادی
economic income درامد اقتصادی
economic goals اهداف اقتصادی
economic good کالای اقتصادی
economic growth رشد اقتصادی
economic history تاریخ اقتصادی
Economic enciclement ( blockade , embargo ) . محاصره اقتصادی
economic incentives انگیزههای اقتصادی
economic index شاخص اقتصادی
economic indicator شاخص اقتصادی
economic feasibility توجیه اقتصادی
economic ends هدفهای اقتصادی
economic cost هزینه اقتصادی
economic stringency محدودیت اقتصادی
economic constraint محدودیت اقتصادی
economic conflict تضاد اقتصادی
economic commission هیئت اقتصادی
economic classes طبقات اقتصادی
economic choice انتخاب اقتصادی
economic behaviour کردار اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com