Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
deflationary gap
لطمه ناشی از رکود اقتصادی
Other Matches
depressions
رکود اقتصادی
downturns
رکود اقتصادی
economic recession
رکود اقتصادی
slumps
رکود اقتصادی
slumping
رکود اقتصادی
depression
رکود اقتصادی
recession
رکود اقتصادی
slump
رکود اقتصادی
slumped
رکود اقتصادی
recessions
رکود اقتصادی
downturn
رکود اقتصادی
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
stagnation thesis
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
stagnation thesis
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
endogenous
مسائل ناشی از درونه سیستم اقتصادی
exogenous
مسئلهای که از خارج یک سیستم اقتصادی ناشی شده باشد
e c e
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
slumped
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
economic determinism
یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
inflationary recession
رکود همراه باتورم تورم رکود
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
shock
لطمه
stroke
لطمه
strokes
لطمه
stroking
لطمه
injury
لطمه
brunt
لطمه
prejudices
لطمه
prejudice
لطمه
stroked
لطمه
shocks
لطمه
shocked
لطمه
endamage
لطمه زدن
stagflation
تورم + رکود تورم همراه با رکود
it will injure his prestige
به حیثیت او لطمه یا اسیب زد
economic imperialism
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
antibiotic
مانع ایجاد لطمه بزندگی
antibiotics
مانع ایجاد لطمه بزندگی
without prejudice
بدون لطمه زدن به حق غیر
indemnify
لطمه زدن به اذیت کردن
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
that is an offences to moralit
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
look ahead
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
slumping
رکود
slump
رکود
slumps
رکود
dormancy
رکود
deflation
رکود
recessions
رکود
inactivity
رکود
slumped
رکود
depression
رکود
stagnancy
رکود
stagnation
رکود
inaction
رکود
recession
رکود
depressions
رکود
inertia
رکود
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
secular stagnation
رکود مزمن
sluggish year
سال رکود
great depression
رکود بزرگ
inflationary recession
رکود تورمی
stagflation
رکود تورمی
stagnation thesis
نظریه رکود
shake-out
لرزاندن رکود
stagflation
تورم رکود
latency time
مدت رکود
shake out
لرزاندن رکود
academic inhibition
رکود تحصیلی
average latency
رکود متوسط
latency
رکود نهفتگی
shake-outs
لرزاندن رکود
deflationary gap
فاصله حاصل از رکود
deflation
انقباض پولی رکود
slumps
کاهش فعالیت رکود
slumped
کاهش فعالیت رکود
doldrums
افسردگی منطقه رکود
slump
کاهش فعالیت رکود
slumping
کاهش فعالیت رکود
sluggish economy
اقتصاد در حالت رکود
chains
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
deflation
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
dog days
چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
gauche
ناشی کج
on account of somebody
[something]
ناشی از
resulting
ناشی
resulted
ناشی
result
ناشی
due
ناشی از
descended
ناشی
amateurish
ناشی
even tual
ناشی
Due to
ناشی از
ills
ناشی
ill-
ناشی
ill
ناشی
muff
ناشی
muffed
ناشی
maladroit
ناشی
dilettanti
ناشی
therefrom
ناشی از ان
emergent
ناشی
skilless
ناشی
dilettantes
ناشی
skill less
ناشی
dilettante
ناشی
mala filde
ناشی
muffing
ناشی
resultant
ناشی
muffs
ناشی
economical
اقتصادی
economy
اقتصادی
socio economic
اقتصادی
economies
اقتصادی
economic
اقتصادی
adipic
ناشی ازچربی
dittographic
ناشی ازتکراراشتباهی
awkward
بی لطافت ناشی
emanate
ناشی شدن
toxic
ناشی از زهراگینی
awkwardness
ناشی گری
unfortunate
ناشی ازبدبختی
guttural
ناشی از گلو
novice
ادم ناشی
novices
ادم ناشی
abnerval
ناشی از عصب
emanating
ناشی شدن
emanates
ناشی شدن
emanated
ناشی شدن
due to an accident
ناشی از یک حادثه
gaucherie
ناشی گری
unperfect
ناشی نابلد
rhapsodical
ناشی از احساسات
internal
ناشی ازدرون
privative
ناشی از محرومیت
premune
ناشی از جلوگیری
jackleg
ناشی نادرست
irritative
ناشی از تحریک
hypostatic
ناشی از ته نشینی
unskil
ناشی بی مهارت
variorum
ناشی ازچندمنبع
as green as grass
<idiom>
کم تجربه و ناشی
negligent
ناشی از بی مبالاتی
gremie
بی تجربه و ناشی
sequent
منتج ناشی
tisy
ناشی از مستی
rises
ناشی شدن
rise
ناشی شدن از
rise
ناشی شدن
rises
ناشی شدن از
issues
ناشی شدن
issued
ناشی شدن
issue
ناشی شدن
awkward age
سن خامکار
[ناشی]
stingy
ناشی از خست
economic geography
جغرافیای اقتصادی
economic friction
اصطکاک اقتصادی
economic friction
موانع اقتصادی
economic freedom
ازادی اقتصادی
economic independence
استقلال اقتصادی
economic fluctuation
نوسان اقتصادی
economic income
درامد اقتصادی
economic goals
اهداف اقتصادی
economic good
کالای اقتصادی
economic growth
رشد اقتصادی
economic history
تاریخ اقتصادی
Economic enciclement ( blockade , embargo ) .
محاصره اقتصادی
economic incentives
انگیزههای اقتصادی
economic index
شاخص اقتصادی
economic indicator
شاخص اقتصادی
economic feasibility
توجیه اقتصادی
economic ends
هدفهای اقتصادی
economic cost
هزینه اقتصادی
economic stringency
محدودیت اقتصادی
economic constraint
محدودیت اقتصادی
economic conflict
تضاد اقتصادی
economic commission
هیئت اقتصادی
economic classes
طبقات اقتصادی
economic choice
انتخاب اقتصادی
economic behaviour
کردار اقتصادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com