Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (6 milliseconds)
English
Persian
hairstyling accessories
لوازم آرایشمو
Other Matches
accessory
لوازم یدکی لوازم اضافی
equipments
لوازم
estovers
لوازم
tackling
لوازم
fixings
لوازم
tackles
لوازم
tackled
لوازم
tackle
لوازم
fitments
لوازم
accessories
لوازم
fixing
لوازم
dixings
لوازم
apparatus
لوازم
furnishings
لوازم
needments
لوازم
fitting
لوازم
equipment
لوازم
fitment
لوازم
service
لوازم
fittings
لوازم
serviced
لوازم
gears
اسباب لوازم
geared
اسباب لوازم
photographic accessories
لوازم عکاسی
gear
اسباب لوازم
photography
لوازم عکاسی
utensil
لوازم اشپزخانه
plumbing tools
لوازم لولهکشیخانه
firing accessories
لوازم احتراق
camping equipment
لوازم مخصوصاردو
throwing apparatus
لوازم پرتاب
travelling outfit
لوازم سفر
sanitary ware
لوازم بهداشتی
tool tether
لوازم مورداحتیاج
maintenance materials
لوازم تعمیرات
kitchen stuff
لوازم اشپزخانه
personal effects
لوازم شخصی
illuminating fixture
لوازم روشنایی
Home appliances
لوازم خانگی
utensils
لوازم اشپزخانه
bedding
لوازم تختواب
fire-irons
لوازم بخاری
fittings
لوازم قایق
accessories
لوازم یدکی
fittings
لوازم ثابت
paraphernalia
اسباب لوازم
stationery
لوازم التحریر
outfit
لوازم فنی
tackling
لوازم کار
tackles
لوازم کار
tackle
لوازم کار
tackled
لوازم کار
accessory
لوازم یدکی
rigs
لوازم لباس
outfits
لوازم فنی
kits
بسته لوازم
rigged
لوازم لباس
rig
لوازم لباس
accessory
لوازم کمکی
kit
بسته لوازم
accessory
لوازم فرعی
fixture
لوازم نصب کردنی
accessory box
جعبه لوازم یدکی
accessory pouch
کیسه کوچک لوازم
stationers
فروشنده لوازم التحریر
stationer
فروشنده لوازم التحریر
table ware
لوازم میز یا سفره
outfitters
فروشنده لوازم شکار
bathing gear
لوازم شنا
[حمام]
bathing things
لوازم شنا
[حمام]
swimming things
لوازم شنا
[حمام]
bathing clothes
لوازم شنا
[حمام]
spares stock
موجودی لوازم یدکی
spare parts list
فهرست لوازم یدکی
muniment
وسیله دفاع لوازم
desk accessory
لوازم رومیزی یا روزمره
drawing materials
لوازم نقشه کشی
fire irons
لوازم پای بخاری
dressing case
جعبه لوازم ارایش
tableware
لوازم میز یا سفره
outfitter
فروشنده لوازم شکار
equipage
اسباب و لوازم جنگی
duffle bag
کیسه لوازم شخصی
upholstery
اثاثه یا لوازم داخلی
drilling fixture
لوازم مته کاری
motorcar accessories
لوازم اضافی اتومبیل
sanitate
دارای لوازم بهداشتی کردن
toiletry
لوازم ارایش اسباب توالت
fixtures
لوازم برقی و لوله کشی
duffel
لوازم واثاثه قابل حمل
duffle
لوازم واثاثه قابل حمل
dinner set
لوازم و فرف شام یا ناهار
deadlined equipment
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
stock in trade
لوازم وابزار کار فوت وفن
pantries
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
pantry
شربت خانه مخصوص لوازم سفره
manifest destiny
لوازم قهری بسط وتوسعه نژادی
mountings
لوازم نصب شده روی وسیله
Personal effects are duty-free.
لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
bedclothes
لوازم رختخواب مثل ملافه ولحاف و پتو
tote road
جاده مخصوص حمل لوازم وذخایر به محلی
I expended all my capital on equipment.
تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
tackled
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
accessory objects
لوازم اضافی جهت زینت بخشیدن به بافت مثل مروارید و پولک و غیره
dropped
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drops
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
dropping
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
drop
محل یک ترمینال راه دور درشبکه فاصله میان بالا وپایین یک ورق از لوازم التحریر کامپیوتری
gas fitter
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
part list
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com