English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
gaduate لوله مدرج درجه دار
Other Matches
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
buret لوله شیشه مدرج
buretto لوله شیشه مدرج بورت
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
beam attack تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
measuring pipet پی پت مدرج
graded مدرج
graduation line خط مدرج
line gauge خط کش مدرج
scaled مدرج
scalar مدرج
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
shoulder patch درجه روی بازوی درجه داران
gradient مدرج متحرک
calibrated مدرج کردن
graduating استوانه مدرج
graduates استوانه مدرج
dialled صفحه مدرج
dialed صفحه مدرج
gage=gauge مدرج کردن
limb دایره مدرج
graduate استوانه مدرج
gauge=gage مدرج کردن
calibrates مدرج کردن
dial collar حلقه مدرج
calibrating مدرج کردن
dial صفحه مدرج
calibrate مدرج کردن
gradients مدرج متحرک
limbs دایره مدرج
marked levelling staff میر مدرج
graduated rod میله مدرج
graduated dial صفحه مدرج
graded potential پتانسیل مدرج
dials صفحه مدرج
graduated cylinder استوانه مدرج
probes میله مدرج ستون
calibrates واسنجیدن مدرج کردن
interlinear مدرج در میان سطور
vernier dial صفحه مدرج ورنیهای
probed میله مدرج ستون
calibrate واسنجیدن مدرج کردن
calibrated واسنجیدن مدرج کردن
probe میله مدرج ستون
dial depth gage عمق سنج مدرج
dial indicator micrometer میکرومتر با صفحه مدرج
dial indicator دستگاه نشاهدهنده مدرج
slide rule dial صفحه مدرج خط کش محاسبهای
dial light لامپ صفحه مدرج
progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج
calibrating واسنجیدن مدرج کردن
dial cable کابل صفحه مدرج
graduating مدرج یادرجه بندی کردن
raven's progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج ریون
hour circle نصف النهار حلقه مدرج
leveling rod میله مدرج سطح سنج
rpmt ار پی ام تی ازمون ماتریسهای مدرج ریون
advanced progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
graduates مدرج یادرجه بندی کردن
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
standard progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج معیار
graduate مدرج یادرجه بندی کردن
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
sockets بست لوله دوراهی لوله
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
sighting bar ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation درجه ارتفاع درجه بلندی
third class درجه سوم بلیط درجه 3
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
brevet درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
dialed صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dial صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dialled صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
dials صفحهء مدرج ساعت صفحهء عقربک دار
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
angle of traverse زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
hosepipe لوله
nozzle سر لوله اب
spouts لوله
plumber لوله کش
nozzles سر لوله اب
pipe لوله
plumbers لوله کش
blast pipe لوله دم
duct لوله اب
spout لوله
spouted لوله
ductile لوله شو
spouting لوله
roll لوله
rolled لوله
cannons لوله
blast main لوله دم
piped لوله
discharge head سر لوله
cannon لوله
downtake لوله
drain pipe لوله
rolls لوله
tubulation لوله
hosing لوله
conduit لوله
conduits لوله
pipeline خط لوله
pipelines خط لوله
chimneys لوله
chimney لوله
valves لوله
valve لوله
nose سر لوله
tubes لوله
cylinder لوله
cylinders لوله
pipe cutter لوله بر
pipe fitter لوله کش
hoses لوله
noses سر لوله
hickey لوله خم کن
hose لوله
pipe line خط لوله
tube cutter لوله بر
clips لوله
clippings لوله
clipped لوله
hosed لوله
clip لوله
pipe layer لوله کش
sequacious لوله شو
fire hose لوله اب
water pipe لوله اب
rouleau لوله
bores لوله
bore لوله
stave لوله اب
tube لوله
aquastat درجه
elevations درجه
slap-up درجه یک
classy درجه یک
clinical thermometer درجه
nobby درجه یک
grade درجه
elevation درجه
top hole درجه یک
tophole درجه یک
topnotch درجه یک
top-notch درجه یک
chinical t. درجه
number one درجه یک
high-class درجه یک
length درجه
marks درجه
echelons درجه
lengths درجه
gauges درجه
second class درجه دو
gauged درجه
gauge درجه
echelon درجه
copacetic درجه یک
grades درجه
mark درجه
ranks درجه
copesetic درجه یک
ranked درجه
rank درجه
gauge=gage درجه
just as well <adv.> به یک درجه
gage=gauge درجه
equally <adv.> به یک درجه
degrees درجه
gauge glass درجه اب
top درجه یک
titles درجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com