English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
water sky لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
Other Matches
sky man انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
photogene انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
echoing انعکاس صدا انعکاس موج
echoed انعکاس صدا انعکاس موج
echoes انعکاس صدا انعکاس موج
echo انعکاس صدا انعکاس موج
holtzman inkblot technique شیوه لکههای هولتسمان
rorschach inkblot test ازمون لکههای جوهررورشاخ
inkblot test ازمون لکههای جوهر
purpura لکههای خونریزی زیرپوست
lacustrine دریاچهای
pedon ته زی دریاچهای
limnetic دریاچهای
laky دریاچهای
clouds make the sun invisible ابرها خورشیدراناپدیدمیسازند
looming پدیدارازخلال ابرها
loomed پدیدارازخلال ابرها
loom پدیدارازخلال ابرها
lake0dwelling خانه دریاچهای
lacustrine sediment ته نشست دریاچهای
shore formation ته نشست دریاچهای
looms پدیدارازخلال ابرها
lacustrine limestone سنگ اهک دریاچهای
xanthoma وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
roseola لکههای سرخ بدن که نشانه سیفیلیس است
walk on air <idiom> روی ابرها راه رفتن (ازخوشحالی)
these cloud promise rain این ابرها خبر از بارندگی میدهند
These clouds are a sign of rain . این ابرها علامت بارندگی است
thereinto درداخل ان در جزء ان
campaigned مسافرت درداخل کشور
campaign مسافرت درداخل کشور
upcountry درداخل یا درون کشور
campaigns مسافرت درداخل کشور
campaigning مسافرت درداخل کشور
in- :پیشوندبمعنی درداخل وبسوی ونه
in :پیشوندبمعنی درداخل وبسوی ونه
nonboresafe بدون ضامن درداخل لوله
endoparasite انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
scabbing نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lagune دریاچه
slew دریاچه
pond دریاچه
loch دریاچه
lochs دریاچه
lakes دریاچه
ponds دریاچه
lake دریاچه
water reservoir دریاچه
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
laker ماهی دریاچه
tarn دریاچه کوهستانی
the transit of a lake عبورازیک دریاچه
lakelet دریاچه کوچک
laky دریاچه دار
salt lake دریاچه شور
limnology دریاچه شناسی
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
artificial lake دریاچه مصنوعی
salina دریاچه نمک
linn دریاچه کوچک
lin دریاچه کوچک
lough دریاچه استخر
laker کشتی دریاچه پیما
trinidad lake asphalt قیر دریاچه ترینیداد
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
crannog جزیره کوچک میان دریاچه
laguna دریاچه جای کم عمق دریا
tarn دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
material dispersion پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
lacustrine animals دورهای که روی دریاچه هاخانه می ساختند
ice mining انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
holm جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
reflectiveness انعکاس
replication انعکاس
reflexion انعکاس
reflectance انعکاس
reactional انعکاس
reactions انعکاس
reaction انعکاس
reflection انعکاس
tracings تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
reflection plane صفحه انعکاس
reflectance ink جوهر انعکاس
anechoic بدون انعکاس
reflexivity انعکاس پذیری
reflectors الت انعکاس
reflector الت انعکاس
reflecting power قدرت انعکاس
echo انعکاس صدا
first order reflection انعکاس مرتبه یک
echoing انعکاس صدا
reflectance قابلیت انعکاس
zigzag reflection انعکاس متعدد
reflexible قابل انعکاس
repercussion انعکاس برگشت
bottom bounce انعکاس از کف دریا
internal reflection انعکاس درونی
reflexible انعکاس پذیر
reflexibility انعکاس پذیری
atmospheric refraction انعکاس جوی
echoed انعکاس صدا
echoes انعکاس صدا
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
reflectorize ایجاد انعکاس کردن
rotational reflection axis محور چرخش انعکاس
echo sounder انعکاس سنج صدا
catacoustics مبحث انعکاس صوت
reflecterize ایجاد انعکاس کردن
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
atole جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
brightness تغییر شدت انعکاس نور
baffling صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffle صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
ice blink سفیدی افق از انعکاس دریا
echo suppression جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
echo sounding عمق یابی انعکاس صوت
antiphony انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffles صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
catadioptrics مبحث انعکاس و انکسار نور
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
raster scan ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
image dissector tube لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
snowblink انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
keying interval فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
to the echo چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
projective طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
image formation تولید تصویر تصویر
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
luminaire دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
feedback پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
illumination by reflection روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
sky glow انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
glared انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
clogged ink jet nozzles اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
reflectance قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
image line خط تصویر
ikons تصویر
portrait تصویر
projection تصویر
vignette تصویر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com