Dictiornary-Farsi | ماتریس همیشه مثبت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت


Other Matches

leontief matrix	اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
thin	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned	وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
evergreens	همیشه سبز همیشه بهار
evergreen	همیشه سبز همیشه بهار
everblooming	همیشه بهار همیشه شکوفا
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
hen and chickens	همیشه بهار همیشه بهار باغی
z matrix	ماتریس "زد"
lattice matrix	ماتریس
die	ماتریس
matrixes	ماتریس
matrix	ماتریس
nonsingular matrix	ماتریس عادی
y matrix	ماتریس ایگرگ
nonsingular matrix	ماتریس ناتکین
null matrix	ماتریس تهی
null matrix	ماتریس صفر
unit matrix	ماتریس واحد
singular matrix	ماتریس منفرد
singular matrix	ماتریس تکین
square matrix	ماتریس مربع
square matrix	ماتریس مربعی
symmetric matrix	ماتریس متقارن
scalar	ماتریس یک عنصری
residual matrix	ماتریس مازاد
transpose matrix	ماتریس برگردان
triangular matrix	ماتریس مثلثی
order of matrix	مرتبه ماتریس
singular matrix	ماتریس ویژه
matrix	ماتریس [ریاضی]
identity matrix	ماتریس واحد
factor matrix	ماتریس عاملی
incidence matrix	ماتریس تلاقی
dot matrix	ماتریس نقطهای
core matrix	ماتریس چنبرهای
correlation matrix	ماتریس همبستگی
drawing die	ماتریس کششی
diagonal matrix	ماتریس قطری
boolean matrix	ماتریس بولی
impedance matrix	ماتریس امپدانس
nonsingular matrix	ماتریس ناویژه
minor of matrix	کهاد ماتریس
matrix algebra	جبر ماتریس
leontief matrix	ماتریس لئونتیف
invert matrix	ماتریس معکوس
inverse matrix	ماتریس عکس
impedance matrix	ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix printer	چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer	چاپگر با ماتریس نقطهای
impluse response matrix	ماتریس انتقال ضربه
nonsingular matrix	ماتریس غیر منفرد
dot matrix printers	چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix character	کاراکتر ماتریس نقطهای
magnetic matrix memory	حافظه ماتریس مغناطیسی
dot matrix printers	چاپگر یا ماتریس نقطهای
matrixes	جای پیدایش ماتریس
the transpose of a matrix	ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
unit matrix	ماتریس همانی [ریاضی]
identity matrix	ماتریس همانی [ریاضی]
matrix multiplication	ضرب ماتریس [ریاضی]
semidefinite matrix	ماتریس نیمه معین
singular matrix	ماتریس غیر عادی
invertible matrix	ماتریس وارون [ریاضی]
adjoint matrix	ماتریس الحاقی [ریاضی]
Jacobi matrix	ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
square matrix	ماتریس مربعی [ریاضی]
triangular matrix	ماتریس مثلثی [ریاضی]
matrix	جای پیدایش ماتریس
adjunct matrix	ماتریس الحاقی [ریاضی]
declaratory	مثبت
poss	مثبت
justificatory	مثبت
affirmatory	مثبت
affirmative	مثبت
positive	مثبت
assertive	مثبت
element	یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
upper triangular matrix	ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
lower triangular matrix	ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
the main diagonal of a matrix	قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
multivariable multimethod matrix	ماتریس چند متغیری- چندروشی
payoff matrix	ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
elements	یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
positive potential	پتانسیل مثبت
if so	در صورت مثبت
positive modulation	پخش مثبت
nonposetive	غیر مثبت
positive pole	قطب مثبت
positive plate	صفحه مثبت
positive reinforcement	تقویت مثبت
false positive	مثبت کاذب
positive transference	انتقال مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
positive slope	شیب مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
positive sign	علامت مثبت
positive transmission	پخش مثبت
positive relation	رابطه مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
positive logic	منطق مثبت
positive glow	شعله مثبت
positive side	بخش مثبت
hot-wired	سیم مثبت
positive correlation	همبستگی مثبت
zincoid	قطب مثبت
positive wire	سیم مثبت
positive lead	سیم مثبت
positive conductor	سیم مثبت
positive acceleration	شتاب مثبت
positive column	ستون مثبت
positive brush	زغال مثبت
posivite ray	پرتو مثبت
positivity	مثبت بودن
positive film	فیلم مثبت
positive feedback	واخوراند مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
positively skewed	چوله مثبت
positive element	سازه مثبت
positive electrode	الکترد مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive charge	بار مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive economics	اقتصاد مثبت
positive balance	مانده مثبت
affirmative	عبارت مثبت
hot wire	سیم مثبت
plus	افزودن به مثبت
pro-	جنبه مثبت
assertion	افهار مثبت
anode	قطب مثبت
anode	الکترود مثبت
anodes	الکترود مثبت
cation	یون مثبت
hot-wire	سیم مثبت
an a answer	پاسخ مثبت
hot-wiring	سیم مثبت
hot-wires	سیم مثبت
affirmatively	بطور مثبت
active balance	مانده مثبت
affirmative	اظهار مثبت
pro	جنبه مثبت
active balance	موازنه مثبت
aye	رای مثبت
positivism	مثبت گرایی
yea	رای مثبت
anodes	قطب مثبت
rowed	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar	مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
rows	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row	مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
yea-sayer	گوینده [رای] مثبت
to answer in the a	پاسخ مثبت دادن
cardinal	عدد صحیح مثبت
cardinals	عدد صحیح مثبت
positive skewness	عدم تقارن مثبت
yea	بلکه رای مثبت
positron	ذره کوچک مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
positive post	قطب مدار مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت
anodes	قطب مثبت باطری
anode	قطب مثبت باطری
look at the world through rose-colored glasses <idiom>	خیلی مثبت بودن
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
positively	محققا" بطور مثبت
averment	افهار قطعی یا مثبت
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
factorial	حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
take down <idiom>	مثبت وضبط صحبتها
sempre	همیشه
evermore	همیشه
ayŠaye	همیشه
year in year out	همیشه
for evermore	همیشه
incessantly	همیشه
anytime <adv.>	همیشه
at all hours <adv.>	همیشه
for ever and aday	همیشه
ay	همیشه
ever	همیشه
always	همیشه
at any time <adv.>	همیشه
alway	همیشه
any time <adv.>	همیشه
eer	همیشه
frequenter	همیشه رو
at all times	همیشه
ever-	همیشه
everywhen	همیشه
hydrogen ion	یون +H با بار الکتریکی مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
to yet had it	طرف مثبت اکثریت را دارند
polar	دارای الکتریسیته مثبت و منفی
amphoteric	دارای برق مثبت و منفی