English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
identity matrix ماتریس واحد
unit matrix ماتریس واحد
Other Matches
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
z matrix ماتریس "زد"
lattice matrix ماتریس
matrixes ماتریس
matrix ماتریس
die ماتریس
factor matrix ماتریس عاملی
y matrix ماتریس ایگرگ
transpose matrix ماتریس برگردان
null matrix ماتریس صفر
boolean matrix ماتریس بولی
minor of matrix کهاد ماتریس
core matrix ماتریس چنبرهای
correlation matrix ماتریس همبستگی
symmetric matrix ماتریس متقارن
triangular matrix ماتریس مثلثی
matrix algebra جبر ماتریس
scalar ماتریس یک عنصری
null matrix ماتریس تهی
dot matrix ماتریس نقطهای
nonsingular matrix ماتریس عادی
diagonal matrix ماتریس قطری
order of matrix مرتبه ماتریس
drawing die ماتریس کششی
nonsingular matrix ماتریس ناویژه
matrix ماتریس [ریاضی]
invert matrix ماتریس معکوس
singular matrix ماتریس منفرد
square matrix ماتریس مربع
incidence matrix ماتریس تلاقی
singular matrix ماتریس تکین
nonsingular matrix ماتریس ناتکین
singular matrix ماتریس ویژه
impedance matrix ماتریس امپدانس
square matrix ماتریس مربعی
residual matrix ماتریس مازاد
leontief matrix ماتریس لئونتیف
inverse matrix ماتریس عکس
positive definite matrix ماتریس همیشه مثبت
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
square matrix ماتریس مربعی [ریاضی]
Jacobi matrix ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
impedance matrix ماتریس مقاومت فاهری
matrixes جای پیدایش ماتریس
matrix جای پیدایش ماتریس
singular matrix ماتریس غیر عادی
nonsingular matrix ماتریس غیر منفرد
semidefinite matrix ماتریس نیمه معین
adjoint matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
invertible matrix ماتریس وارون [ریاضی]
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
adjunct matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
matrix multiplication ضرب ماتریس [ریاضی]
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
triangular matrix ماتریس مثلثی [ریاضی]
the transpose of a matrix ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
unit matrix ماتریس همانی [ریاضی]
impluse response matrix ماتریس انتقال ضربه
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
identity matrix ماتریس همانی [ریاضی]
element یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
multivariable multimethod matrix ماتریس چند متغیری- چندروشی
upper triangular matrix ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
lower triangular matrix ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
payoff matrix ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
the main diagonal of a matrix قطر اصلی یک ماتریس [ریاضی]
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
scalar مقدار مجزا ونه ماتریس یا رکورد.
transpose matrix ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
sparse array ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
bit image [مجموعه ای از بیت ها که درحافظه کامپیوتر به صورت یک ماتریس مستطیلی ذخیره شده اند.]
thermal کاغذ مخصوص که پوشش آن در اثر گرما سیاه میشود و امکان چاپ حروف با استفاده از یک ماتریس با عناصرگرمایی کوچک میدهد
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
thermal نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
grids سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
wire matrix printer یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
single واحد
module واحد
measure واحد
unit واحد
ones واحد
one واحد
unilinear در یک خط واحد
units واحد
modules واحد
univalent واحد
monad واحد
singlets خط واحد
singlet خط واحد
plank واحد
unitage یک واحد
at the same time در ان واحد
unit of fire واحد اتش
fuse unit واحد فیوز
fee بهای واحد
motif واحد تکراری
motifs واحد تکراری
gold standard واحد طلا
electrostatic unit واحد الکترواستاتیک
fuse element واحد فیوز
physical unit واحد فیزیکی
phyton واحد گیاهی
stepping واحد مجزا
imaginary unit واحد موهومی
step واحد مجزا
rad یک واحد دوزاتمی
input unit واحد ورودی
lighting unit واحد روشنایی
repeating unit واحد تکراری
interlocking directorate مدیریت واحد
pounds واحد وزن
pounding واحد وزن
lambert واحد روشنایی
pounded واحد وزن
pound واحد وزن
ounces واحد جرم
plant واحد صنعتی
plants واحد صنعتی
heat unit واحد حرارت
henry واحد خودالقایی
logical unit واحد منطقی
information unit واحد اطلاعات
microprocessing unit واحد ریزپردازنده
logic unit واحد منطقی
processing unit واحد پردازش
processing unit واحد پردازنده
industrial unit واحد صنعتی
input block واحد ورودی
input unit واحد اولیه
program module واحد برنامه
pyramiding مدیریت واحد
quarterstaff واحد یموت
ounce واحد جرم
cost unit قیمت واحد
monitor unit واحد مبصر
monomeric unit واحد تکپار
measuring unit واحد سنجش
astronomical unit واحد نجومی
arithmetic unit واحد محاسبه
arithmetic unit واحد حساب
cu واحد کنترل
data item واحد داده
motor unit واحد حرکتی
angstrom unit واحد انگستروم
basic construction unit واحد ساختمانی
basic shaft محور واحد
microcycle واحد زمان
control unit واحد کنترل
cpu واحد کنترل
command unit واحد فرمان
building unit واحد ساختمانی
bril واحد درخشندگی
memory module واحد حافظه
monetary unit واحد پولی
monetary unit واحد پول
mpu واحد میکروپروسسور
data unit واحد داده
datum یک واحد داده
output unite واحد خروجی
driver unit واحد محرک
peripheral unit واحد جنبی
personality module واحد شخصیت
contractors yard واحد ساختمانی
dust arrester واحد گردگیری
phot واحد روشنایی
dyadic unit واحد دو عضوی
efficiency unit واحد کارایی
main unit واحد اصلی
object module واحد مقصد
object module واحد مقصود
derived unit واحد فرعی
secondary unit واحد فرعی
disk unit واحد گرده
disk unit واحد دیسک
absolute unit واحد مطلق
display unit واحد نمایشگر
display unit واحد نمایش
concerns واحد اقتصادی
concern واحد اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com