Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
protoplasm
ماده اصلی جسم سلولی
Other Matches
karyolymph
ماده اساسی زمینه هسته سلولی
subsistance
ماده اصلی
substance
ماده اصلی
substances
ماده اصلی
ossein
ماده اصلی استخوان
stearin
ماده اصلی پیه
mica substrate
ماده اصلی میکا
ergotine
ماده اصلی سگاله
responder
ماده اصلی خرج فشنگ
products
محصول اصلی از ماده خام
product
محصول اصلی از ماده خام
granulose
ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
substrate
ماده اصلی که روی آن یک مدار مجتمع ایجاد میشود
kaolin
خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
decomposing
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
thermite
ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist
ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
cellulous
سلولی
unicellularity
یک سلولی
unicellular
یک سلولی
cell animation
تحرک سلولی
cellular
بافت سلولی
cell receptor
گیرنده سلولی
meiosis
تقسیم سلولی
intercellular
داخل سلولی
amoebas
جانور تک سلولی
amoebae
جانور تک سلولی
acellular
غیر سلولی
amoeba
جانور تک سلولی
amebas
جانور تک سلولی
extracellular
خارج سلولی
multicellular
چند سلولی
amebae
جانور تک سلولی
gunk
ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
coolant
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector
دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolants
ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope
معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
cellular structure
ساختارسلولی سازه سلولی
macronucleus
هسته سلولی بزرگتر
exoenzyme
انزیم خارج سلولی
lysate
حاصل تجزیه سلولی
amitosis
یک نوع تقسیم سلولی
karyokinesis
مرحله تقسیم سلولی
endoenzyme
انزیم داخل سلولی
sclerenchyma
بافت سخت سلولی
diploblastic
دارای دو غشاء سلولی
receptacle
حفره درون سلولی گیاه
receptacles
حفره درون سلولی گیاه
triploblastic
دارای سه غشاء سلولی ابتدایی
stratum
رتبه طبقه نسج سلولی
agamete
تکثیر سلولی غیر جنسی
lumen
حفره سلولی درون جدار گیاه
prophase
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
fuelled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuel
ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled
ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling
ماده انرژی زا ماده کارساز
pigments
ماده رنگی ماده ملونه
pigment
ماده رنگی ماده ملونه
fuels
ماده انرژی زا ماده کارساز
telophase
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
schizogony
تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
lyse
بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
gametocyte
سلولی که تقسیم شده و از ان سلول جنسی بوجود میاید
mastigophoran
اغازیان تک سلولی تاژکدار که گاهی جزء جلبک محسوبند
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
prolotherapy
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
macromere
سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
islets of langerhans
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
lymphoblast
سلولی که تبدیل بذره سفید یابیرنگ بلغم یاخلط میگردد سلول نرسیده لنفی
gynandromorph
جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
oogamete
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
fissiparous
تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
colony
گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند
[زیست شناسی]
gemmulation
جوانه کوچک ایجادموجود تازه توسط جوانه سلولی
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
hair
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
two cell accumulator
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
embryonic layer
غشاء جنینی غشاء سلولی
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
female
ماده
material
ماده
items
ماده
item
ماده
metal
ماده
metals
ماده
nany
بز ماده
nanny goats
بز ماده
provision
ماده
mattered
ماده
materials
ماده
nanny goat
بز ماده
anti matter
ضد ماده
substance
ماده
catch for door bolt
ماده
antimatter
ضد ماده
substances
ماده
mattering
ماده
stuffless
بی ماده
articles
ماده
stuff
ماده
abscesses
ماده
abscess
ماده
stuffed
ماده
bitched
سگ ماده
foamed meterid
ماده کف
stipulation
ماده
article
ماده
monoclinous
نر و ماده
agents
ماده
agent
ماده
clauses
ماده
clause
ماده
bitch
سگ ماده
bitches
سگ ماده
matters
ماده
matter
ماده
bitching
سگ ماده
stuffs
ماده
toxic substance
ماده سمی
toxic agent
ماده سمی
mucin
ماده بزاقی
trinitrotoluen
ماده منفجره تی ان تی
pesticides
ماده ضدافت
vomitus
ماده قی شده
vomitus
ماده مستفرغه
wad
ماده پرکننده
hind
گوزن ماده
tongue and groove joint
اتصال نر و ماده
molded plastics
ماده پرسی
foodstuffs
ماده غذایی
foodstuff
ماده غذایی
article
ماده قانون
thermite
ماده ترمیت
article
ماده بند
thermate
ماده ترمیت
malkin
ماده دیو
mattery
ماده مانند
antimatter
پاد ماده
parasiticide
ماده انگل کش
lubricants
ماده روغنی
lubricant
ماده روغنی
mineral material
ماده کانی
mineral material
ماده معدنی
doe
گوزن ماده
pesticide
ماده ضدافت
pigment dye
ماده رنگی
dopes
ماده مخدر
materialist
ماده گرا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com