English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English Persian
injection engine ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
Other Matches
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
etna فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
hypodermic injection تزریق زیر جلدی تزریق پوستی
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
napping waste ضایعات عمل خارزنی [این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
mechanic ماشینی
machine made ماشینی
mechanized ماشینی
mechanical ماشینی
mechanician ماشینی
lamplighter با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
injections تزریق ها
infusion تزریق
transfusion تزریق
transfusions تزریق
injection تزریق
infusions تزریق
mud grouting تزریق گل
shots تزریق
low level injection تزریق کم
jab [colloquial] تزریق
jab [British] [colloquial] تزریق
intinction تزریق
injective function تزریق
mud injection تزریق گل
spray تزریق
shot تزریق
sprays تزریق
sprayed تزریق
spraying تزریق
automatons ادم ماشینی
robot ادم ماشینی
machine welding جوشکاری ماشینی
robots ادم ماشینی
machine tools ابزار ماشینی
artificial intelligence هوش ماشینی
automaton ادم ماشینی
lawn sprinkler اب پاش ماشینی
machine ringing زنگ ماشینی
machine translation ترجمه ماشینی
machine tool ابزار ماشینی
machine shop tool ابزار ماشینی
manipulator دست ماشینی
mechanized ماشینی شده
mechanical welding جوشکاری ماشینی
mechanized data دادههای ماشینی
octane سوخت ماشینی
mechanisms قطعه ماشینی
mechnical ماشینی صنعتی
tufted rugs فرش ماشینی
drill press vise گیره ماشینی
factory rugs فرش ماشینی
mechanism قطعه ماشینی
power saw اره ماشینی
mechanical translator مترجم ماشینی
mechanical translation ترجمه ماشینی
mechanical production تولید ماشینی
mechanization ماشینی کردن
mechanical language زبان ماشینی
mass production تولید ماشینی
machinery steel فولاد ماشینی
trampoline توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
barbette سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
Havana سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
bisk ماهی وغیره درست میکنند
drainpipes لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
airbed تشکی که آنرا با باد پر میکنند
drainpipe لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
aeroscope اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
trampolines توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
sprayed تزریق کردن
vaccinophobia تزریق هراسی
syringe تزریق کردن
syringes تزریق کردن
spray تزریق کردن
spary gun پیستوله تزریق
spary gun تلمبه تزریق
metal spraying تزریق فلزی
sprays تزریق کردن
pilot injection تزریق مقدماتی
injects تزریق کردن
injecting تزریق کردن
perfuse تزریق کردن
inject تزریق کردن
perfusion تزریق وریدی
spartter تزریق کننده
injected تزریق کردن
spartter loss تلف تزریق
injection level سطح تزریق
injection grid شبکه تزریق
injection efficiency بازده تزریق
injection capacity فرفیت تزریق
immit تزریق کردن
grout hole چاه تزریق
chemical grouting تزریق شیمیایی
gas injection تزریق بنزین
grouting gallery دالان تزریق
grouting galleries مجاری تزریق
spraying تزریق کردن
fule injection تزریق سوخت
guns دستگاه تزریق
gun دستگاه تزریق
grout hole سوراخ تزریق
injection of money تزریق پول
injection point نقطه تزریق
chemical consolidation تزریق شیمیایی
intake well چاه تزریق
chemical injection تزریق شیمیایی
cement grouting تزریق سیمان
clay grouting تزریق خاک رس
inspirator تزریق کننده
injector valve سوپاپ تزریق
grout curtain پرده تزریق
injector تزریق کننده
drilled grout hole چاه تزریق
blast injection engine موتور تزریق دم
injector الت تزریق
drilled grout hole سوراخ تزریق
blanket grouting تزریق سطحی
man machine systems نظامهای انسانی- ماشینی
agricultural mechanization ماشینی کردن کشاورزی
to start a car [to crank a car] [American English] ماشینی را روشن کردن
crosscut saw اره گرد ماشینی
machinery castings ریخته گری ماشینی
gynoid نوع زن ادم ماشینی
automation ماشینی شدن تولید
machine shop کارگاه محاسبات ماشینی
mechanistic theory نظریه ماشینی نگری
they overtax our strength بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
endoparasite انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
moulding board تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
they are under serveillance انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
needleful نخی که یکبار درته سوزن میکنند
Plants store up the sun's energy. گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
collarette یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
kumiss قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
skipjack بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
bedbug ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
kick about فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
gilded youth جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
bedbugs ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
injection timing تنظیم مقدار تزریق
jetting tube لوله تزریق در حفاری
injector pump پمپ تزریق سوخت
concrete gun دستگاه تزریق بتن
hypodermic تزریق زیر جلدی
hypodermics تزریق زیر جلدی
grease injector تزریق کننده گریس
gas injection method روش تزریق گاز
transfusion رسوخ تزریق خون
fuel injection system سیستم تزریق سوخت
grouted alluvium ابرفت تزریق شده
grouting تزریق دوغاب سیمان
airless solid injection تزریق بدون کمپرسور
hypo تزریق زیر جلدی
iodize یود تزریق کردن
transfusions رسوخ تزریق خون
metal spray gun تلمبه تزریق فلز
needle با سوزن تزریق کردن
needled با سوزن تزریق کردن
needles با سوزن تزریق کردن
injection داروی تزریق کردنی
petrol injection pump پمپ تزریق بنزین
needling با سوزن تزریق کردن
petrol injection motor موتور تزریق بنزینی
flame spray تزریق کردن شعلهای
automaton ماشینی که کارهای انسان را میکند
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
business ماشینی که در شرکت استفاده میشود
winepress ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
Machine- made carpets . فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
businesses ماشینی که در شرکت استفاده میشود
automatons ماشینی که کارهای انسان را میکند
clocks ماشینی که زمان را نشان میدهد
ingrain فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
bordering machine ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
barker کارگر یا ماشینی که پوست میکند
droid یک ادم ماشینی شبیه انسان
service ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
serviced ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
Bantu عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
there is a rush for the papers مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
wimble هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
gabionade خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
halophile موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
reference librery کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
racket ball گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
bacillus باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
gridiron اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
hasty pudding خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
promenade concert مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
blast furnace gun وسیله تزریق کوره بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com