Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
manifold writer
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
Other Matches
manifolder
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
manifold copies
چندین نسخه
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
reentrant subroutine
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
masks
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
mask
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
campus environment
محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
communication
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
polygenetic
دارای چندین نیا یا چندین تخم
multivalent
دارای چندین قدر چندین بنیانی
copy
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copies
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copied
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
loop pile
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
refrains
برگردان
refraining
برگردان
lapel
برگردان
refrained
برگردان
translations
برگردان
jetty
اب برگردان
jetties
اب برگردان
transpose
برگردان
transposing
برگردان
translation
برگردان
refrain
برگردان
lapels
برگردان
round head
برگردان
transposes
برگردان
revers
برگردان
chuck
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
tympanic bone
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
beam anchor
تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
responsory
تهلیل برگردان
turtleneck
یقه برگردان
decalccomania
عکس برگردان
frequency inversion
برگردان فرکانس
decalcomania
عکس برگردان
transter picture
عکس برگردان
emetic resin
تریاک برگردان
skip car
بشکه ی برگردان
turtlenecks
یقه برگردان
antiphon
سرود برگردان
lapels
برگردان یقه
turn over
برگردان تعویض
burthen
باربری برگردان
lapel
برگردان یقه
transpose matrix
ماتریس برگردان
lapelled
یقه برگردان
tilting ladle
پاتیل برگردان
intertie
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
nephrotomy
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
dowel
میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
land bank
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
sizer
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
headstay
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
sizar
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
repetend
رقم بازگردنده برگردان
hook service
سرویس برگردان والیبال
transter
سندواگذاری عکس برگردان
double reverse
شوت برگردان به دروازه
throatlatch
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
pole plate
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pass book
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
heliostat
چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
havelock
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
reflux
جریان برگشت مایع برگردان
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
roundelay
تصنیف یاسرودی که برگردان داشته باشد
pcv
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
This is its Persian rendering ( translation) .
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
Omerta
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
dress guard
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
mechanic
ماشینی
mechanical
ماشینی
mechanician
ماشینی
mechanized
ماشینی
machine made
ماشینی
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
mechanical language
زبان ماشینی
mass production
تولید ماشینی
mechanized
ماشینی شده
automatons
ادم ماشینی
machine welding
جوشکاری ماشینی
mechanical welding
جوشکاری ماشینی
mechanical production
تولید ماشینی
mechanical translation
ترجمه ماشینی
machine tool
ابزار ماشینی
machinery steel
فولاد ماشینی
automaton
ادم ماشینی
mechanical translator
مترجم ماشینی
octane
سوخت ماشینی
artificial intelligence
هوش ماشینی
power saw
اره ماشینی
machine tools
ابزار ماشینی
robot
ادم ماشینی
mechnical
ماشینی صنعتی
mechanized data
دادههای ماشینی
robots
ادم ماشینی
manipulator
دست ماشینی
machine translation
ترجمه ماشینی
mechanisms
قطعه ماشینی
tufted rugs
فرش ماشینی
drill press vise
گیره ماشینی
mechanization
ماشینی کردن
machine ringing
زنگ ماشینی
machine shop tool
ابزار ماشینی
mechanism
قطعه ماشینی
factory rugs
فرش ماشینی
lawn sprinkler
اب پاش ماشینی
mechanistic theory
نظریه ماشینی نگری
crosscut saw
اره گرد ماشینی
machinery castings
ریخته گری ماشینی
gynoid
نوع زن ادم ماشینی
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
automation
ماشینی شدن تولید
man machine systems
نظامهای انسانی- ماشینی
to start a car
[to crank a car]
[American English]
ماشینی را روشن کردن
agricultural mechanization
ماشینی کردن کشاورزی
Machine- made carpets .
فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
droid
یک ادم ماشینی شبیه انسان
business
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
winepress
ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
serviced
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
barker
کارگر یا ماشینی که پوست میکند
clocks
ماشینی که زمان را نشان میدهد
businesses
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
ingrain
فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
clock
ماشینی که زمان را نشان میدهد
service
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
bordering machine
ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
saw doctor
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
badge reader
ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
weighing machine
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
automation
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
pulsator
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
caloric engine
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
appliance
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
appliances
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
to conk out
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
card
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
self feeder
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
perforator
ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
cards
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
to crap out
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to conk out
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
wright
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to crap out
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to have packed up
[British E]
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
wringer
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
reperforator
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
wiretapper
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
CNC
ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
DDC
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
exemplars
نسخه
prescriptions
نسخه
prescription
نسخه
exemplar
نسخه
induplicate
در دو نسخه
triplicate
در سه نسخه
version
نسخه
versions
نسخه
perscription
نسخه
copy
نسخه
copies
نسخه
copied
نسخه
copying
نسخه
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
power loom
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
burster
ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
original
نسخه اولیه
original
نسخه اصلی
copying
نسخه برداری
version
تفسیر نسخه
originals
نسخه اصلی
originals
نسخه اولیه
prescription
نسخه نویسی
replica
نسخه عین
prescriptions
نسخه نویسی
hard copy
نسخه چاپی
versions
تفسیر نسخه
copy
نسخه برداری
manuscripts
نسخه خطی
duplicates
دو نسخه کردن
duplicates
نسخه برداری
duplicating
دو نسخه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com