Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
cultivator
ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
cultivators
ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
Other Matches
herb beer
ابجوی که ازگیاه وعلف بسازند
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
harlots
هرزه
harlot
هرزه
prurient
هرزه
limmer
زن هرزه
libertines
هرزه
pornerastic
هرزه
sloven
هرزه
bitching
زن هرزه
minx
زن هرزه
dissolute
هرزه
tarts
زن هرزه
tart
زن هرزه
rakehell
هرزه
immoral
هرزه
rakehelly
هرزه
rammish
هرزه
raking
هرزه
rakes
هرزه
rake
هرزه
bitched
زن هرزه
lubricousor lubricious
هرزه
love alce
هرزه
bitches
زن هرزه
bitch
زن هرزه
sluttish
هرزه
giglot
زن هرزه
scabrous
هرزه
lascivious
هرزه
lubricious
هرزه
profligate
هرزه
jade
زن هرزه
rantipole
هرزه
giglet
زن هرزه
libertine
هرزه
ribald
هرزه
lewd
هرزه
bawdy
هرزه
rep
زن هرزه
salacious
هرزه
licentious
هرزه
filth
هرزه
sordid
هرزه
trollop
زن هرزه
rakish
هرزه
foulmouthed
هرزه گو
frivolity
هرزه درایی
reprobate
هرزه محرومیت
palaver
هرزه درایی
cackles
هرزه درایی
cackling
هرزه درایی
weeding
علف هرزه
reprobates
هرزه محرومیت
cackled
هرزه درایی
cackle
هرزه درایی
rankly
بطورهرزه یا هرزه
graceless
هرزه بی فرافت
roue
ادم هرزه
crapulent
هرزه خور
rep
مرد هرزه
lechers
ادم هرزه
lecher
ادم هرزه
broad
پهناور زن هرزه
goats
مرد هرزه
famester
ادم هرزه
loose
هرزه بی بندوبار
looser
هرزه بی بندوبار
loosest
هرزه بی بندوبار
swivel
هرزه گرد
perverse
گمراه هرزه
lasciviously
هرزه وار
gamester
هرزه و مهمل
weed
علف هرزه
philistine
ادم هرزه
broader
پهناور زن هرزه
weeded
علف هرزه
swivels
هرزه گرد
swivelled
هرزه گرد
foulmouthed
هرزه دهن
forb
علف هرزه
footle
هرزه درایی
obscence
هرزه وقیح
weedy
پر از علف هرزه
debauchee
ادم هرزه
debauch
هرزه کردن
brushes
علف هرزه
dander
هرزه گرد
brush
علف هرزه
philistines
ادم هرزه
whoremaster
ادم هرزه
philistia
ادم هرزه
prattfall
هرزه درای
goat
مرد هرزه
gangue
هرزه سنگ
nighthawk
هرزه شب گرد
prater
هرزه درای
broadest
پهناور زن هرزه
pornography
هرزه نگاری
whoremonger
ادم هرزه
demimonde
زنان هرزه
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
pruriently
از روی هرزه خیالی
ribald
بدزبان ادم هرزه
pinions
دنده هرزه گرد
weedless
بدون علف هرزه
perversely
بطور هرزه یافاسد
weediness
پوشیدگی ازعلف هرزه
journals
شفت هرزه گرد
prate
هرزه درایی کردن
journal
شفت هرزه گرد
slut
زن هرزه وشهوت پرست
Pica
[disorder]
هرزه خواری
[پزشکی]
jaw
هرزه درایی کردن
sluts
زن هرزه وشهوت پرست
gas bag
یاوه سرا هرزه گو
jaws
هرزه درایی کردن
weeding
کندن علف هرزه
weeded
کندن علف هرزه
traipsing
هرزه گردی کردن
traipses
هرزه گردی کردن
blackgurad
ولگرد ادم هرزه
traipsed
هرزه گردی کردن
pinioning
دنده هرزه گرد
traipse
هرزه گردی کردن
pinion
دنده هرزه گرد
he has a loose conduct
ادم هرزه ایست
weed
کندن علف هرزه
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
rogues
از علف هرزه پاک کردن
sprawls
گشاد نشستن هرزه روییدن
straggle
هرزه روییدن سرگردان بودن
sprawl
گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawling
گشاد نشستن هرزه روییدن
straggles
هرزه روییدن سرگردان بودن
rogue
از علف هرزه پاک کردن
straggling
هرزه روییدن سرگردان بودن
cocotte
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
straggled
هرزه روییدن سرگردان بودن
flim flam
هرزه درایی گزاف گویی
weeder
متصدی چیدن علف هرزه
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
spud
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
spuds
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
crapulent
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
gad
با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
scatology
وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
spinning wheels
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
apparatus
ماشین
machined
ماشین
machanist
ماشین چی
automaton
ماشین
automatons
ماشین
mill
ماشین
mills
ماشین
freeze-up
ماشین
runners
ماشین چی
machine
ماشین
pressman
ماشین چی
pressmen
ماشین چی
machines
ماشین
mechanisms
ماشین
gin
ماشین
gins
ماشین
motors
ماشین
engine
ماشین
motor-
ماشین
motored
ماشین
runner
ماشین چی
plants
ماشین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com