Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
English
Persian
assembles
فراهم اوردن
assembles
انباشتن گرداوردن
assembles
سوار کردن
assembles
جفت کردن
assembles
جمع شدن
assembles
گردامدن همگذاردن
assembles
انجمن کردن ملاقات کردن
assembles
یکپارچه کردن جفت کردن
assembles
سرهم کردن
assembles
مونتاژ
assembles
سوار کردن قطعات
assembles
یکپارچه کردن مونتاژ کردن
assembles
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assembles
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembles
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles
مجتمع کردن
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
سوار کردن گردهمایی کردن
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com