English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
surface mission ماموریت دفاع زمینی
Other Matches
task group گروه ماموریت زمینی
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
ground liaison گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yams سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
defense دفاع وزارت دفاع
one on one دفاع یارگری دفاع تک به تک
self defense دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
commissioning :ماموریت
commissions :ماموریت
assignment ماموریت
commission :ماموریت
mission ماموریت
missions ماموریت
apostleship ماموریت
assignments ماموریت
duty ماموریت
errand ماموریت
errands ماموریت
task ماموریت
tasks ماموریت
functions ماموریت عمل
primary mission ماموریت اصلی
functioned ماموریت عمل
function ماموریت عمل
staff duty ماموریت ستادی
touring سیاحت ماموریت
sea duty ماموریت دریایی
air mission ماموریت هوایی
specified mission ماموریت تصریحی
toured سیاحت ماموریت
political mission ماموریت سیاسی
implied mission ماموریت استنتاجی
implied task ماموریت استنتاجی
fire task ماموریت اتش
fire mission ماموریت اتش
field duty ماموریت رزمی
end of mission ماموریت تمام
combat duty ماموریت رزمی
missions وابسته به ماموریت
mission objectives هدفهای ماموریت
mission time مدت ماموریت
mission type حاوی ماموریت
mission type متضمن ماموریت
tours سیاحت ماموریت
commissioned ماموریت دار
reinforcing ماموریت تقویتی
appointment quota سهمیه ماموریت
permanent oppointment ماموریت دایمی
tour سیاحت ماموریت
agencies گماشتگی ماموریت
station محل ماموریت
commission ماموریت دادن
commission ماموریت امریه
commissions ماموریت دادن
commissioning ماموریت دادن
commissions ارتکاب ماموریت
commissions ماموریت امریه
commissioning ماموریت امریه
commissioning ارتکاب ماموریت
stations محل ماموریت
temporary duty ماموریت موقت
mission وابسته به ماموریت
agency گماشتگی ماموریت
agentship ماموریت پیشکاری
activity ماموریت عمل
activities ماموریت عمل
commission ارتکاب ماموریت
stationed محل ماموریت
task unit یگان ماموریت
abort انصراف از ماموریت
posts محل ماموریت موضع
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
change of station تغییر محل ماموریت
post محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
employment schedule برنامه ماموریت ناو
confidential دارای ماموریت محرمانه
postings تعیین محل ماموریت
short tour ماموریت کوتاه مدت
post- محل ماموریت موضع
duty ماموریت خدمت نگهبانی
general support ماموریت عمل کلی
perdue ماموریت مخاطره امیز
posting تعیین محل ماموریت
immediate mission ماموریت فوری هوایی
perdu ماموریت مخاطره امیز
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
mission essential حیاتی از نظر انجام ماموریت
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
sectors منطقه ماموریت قطاع اتش
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
mission essential ضروری برای انجام ماموریت
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
joint task force نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
task fleet ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detail بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
what luck در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to second somebody ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
subaerial رو زمینی
terrene زمینی
terraneous زمینی
predial or prae زمینی
sub astral زمینی
tellurian زمینی
tumbling زمینی
sublunary زمینی
earthly زمینی
sublunar زمینی
landed a زمینی
earth-bound زمینی
terrestrial زمینی
territorial زمینی
agrarian زمینی
to kiss hands دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
ground waves امواج زمینی
landmine مین زمینی
floor lamps [American] آباژورهای زمینی
standard lamps [British] آباژورهای زمینی
peanuts پسته زمینی
peanuts بادام زمینی
peanut پسته زمینی
peanut بادام زمینی
tellurian matter ماده زمینی
standard lamp [British] آباژور زمینی
monkey nut بادام زمینی
infernal regions دیارزیر زمینی
terrestrial refraction شکست زمینی
terrestrial radiation تابشهای زمینی
terraqueous زمینی ودریایی
terrain return اکوی زمینی
terrain corridor دالان زمینی
floor lamp [American] آباژور زمینی
landmines مین زمینی
potato سیب زمینی
ground wave موج زمینی
ground forces نیروی زمینی
ground force نیروی زمینی
ground fire تیر زمینی
ground control کنترل زمینی
ground circuit مدار زمینی
groundling گیاه زمینی
graze burst ترکش زمینی
hypogeal زیر زمینی
hypogeous زیر زمینی
hypogean زیر زمینی
ground forces نیروهای زمینی
ground liaison رابط زمینی
ground track مسیر زمینی
ground surveillance تجسس زمینی
ground surveillance مراقبت زمینی
ground speed سرعت زمینی
ground return برگشت زمینی
ground return بازتاب زمینی
ground position موقعیت زمینی
ground position ایستگاه زمینی
ground observer دیدبان زمینی
ground observation دیدبانی زمینی
ground nut بادام زمینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com