Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
plectognath
ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
Other Matches
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
maxilla
استخوان ارواره ارواره
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pomfret
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
sea horse
موجود افسانهای که نصف بدنش اسب ونصف دیگرش ماهی بوده گراز ماهی
heck
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
escolar
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
adnascent
چسبیده
adhesive
چسبیده
clung
چسبیده
sessile
چسبیده
stickit
چسبیده
coherent
چسبیده
skin-tight
چسبیده
close aboard
چسبیده به
adhesives
چسبیده
conglutinate
به هم چسبیده
guppy
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
fished
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
fish
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
mackerel
ماهی خال مخالی ماهی اسقومری
fishes
ماهی صید کردن ماهی گرفتن
guppies
ماهی گول بچه زا ماهی ابنوس
haddock
ماهی روغن کوچک قسمی ماهی
serried
بهم چسبیده
impacted
بهم چسبیده
seried
بهم چسبیده
syndactylism
چسبیده انگشتی
incompact
بهم چسبیده
coadunate
بهم چسبیده
syndacty
چسبیده انگشت
adnate
بهم چسبیده
sealed
محکم چسبیده
skintight
چسبیده بتن
skintight
بپوست چسبیده
adherent
بهم چسبیده
adherents
بهم چسبیده
concrete
بهم چسبیده
jaws
ارواره
chops
ارواره
mandibles
ارواره
chaw
ارواره
jaw
ارواره
mandible
ارواره
gomerulus
توده بهم چسبیده
adhere
بهم چسبیده بودن
adhered
بهم چسبیده بودن
adheres
بهم چسبیده بودن
adhering
بهم چسبیده بودن
parabiotic twins
دوقلوهای بهم چسبیده
hide bound
پوست بتن چسبیده
hidebound
پوست بتن چسبیده
Siamese twins
دوقلوهای بهم چسبیده
adequateness
بهم چسبیده بودن
maxilla
ارواره زیرین
maxillary bone
استخوان ارواره
nether lip or jaw
لب یا ارواره زیرین
orthognathous
راست ارواره
crack jaw
ارواره شکن
mandibular
ارواره زیرین
chapt
مرد ارواره
jib
حرف ارواره
jibbed
حرف ارواره
jibbing
حرف ارواره
jibs
حرف ارواره
jawbone
استخوان ارواره
jawbones
استخوان ارواره
glass jaw
ارواره شیشهای
submaxilla
ارواره پایین
jaw breaker
ارواره شکن
protrusion of the jaw
پیشامدگی ارواره
wapper jawed
دارای ارواره کج
admaxillary
نزدیک ارواره
siamese twin
یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
jerkin
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
jerkins
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
syndactyle
دارای دو یا چندانگشت بهم چسبیده
systylous
دارای خامههای بهم چسبیده
grayfish
نوعی ماهی روغن سگ ماهی
supramaxillary
وابسته به ارواره زبرین
intermaxillary
واقع در میان ارواره ها
projecting jaw
ارواره پیش امده
inframaxillary
وابسته به ارواره زیرین
gnathitis
اماس ارواره بالا
infra axillary
وابسته به ارواره زیرین
inframaxillary nerves
پیهای ارواره زیرین
trismus
تشنج ارواره زیرین
gnathal
فکی وابسته به ارواره
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
gnathic
فکی وابسته به ارواره
prognathism
پیش امدگی ارواره
submaxillary glands
غدههای زیر ارواره
actinomycosis
مرض قارچی ارواره
flocculous
مانند دستههای پشم بهم چسبیده
syndactyl
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
jowls
ارواره زیرین پرنده گونه
prognathous
دارای ارواره پیش امده
premaxillary
واقع در جلو ارواره زبرین
stag evil
تشنج ارواره زیرین اسب
lantern jawed
دارای ارواره دراز و لاغر
prognathic
دارای ارواره پیش امده
mandibular
اروارهای وابسته به ارواره زیرین
jowl
ارواره زیرین پرنده گونه
gyrus
لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
flocculose
مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
whalebone
استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
pleurodont
دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
premaxilla
استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
grape shot
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
overshot jaw
ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
back slide
شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
gomphosis
اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
spread eagle
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
sea calf
گوساله ماهی سگ ماهی
musub duchi
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
teleost
ماهی استخوانی وابسته به ماهی استخوانی
fish
ماهی
haberdine
ماهی
lunar
ماهی
piscium
ماهی
fished
ماهی
per mensem
ماهی
fishes
ماهی
pisces
ماهی
dogfish
سگ ماهی
tartar sauce
سس ماهی
fumade
ماهی
caudal fin
دم ماهی
tuna fish
ماهی تن
tuna
ماهی تن
mermaids
زن ماهی
gar
سگ ماهی
mermaid
زن ماهی
sturgeon
سگ ماهی
i went to fish
ماهی بگیرم
ichthyolatry
ماهی پرستی
horse mackerel
ماهی برگ
numbfish
ماهی رعاد
fish farm
پرورشگاه ماهی
grampus
گاو ماهی
halieutics
ماهی گیری
cuttle
ماهی مرکب
cuttle fish
ماهی مرکب
dace
ماهی ریزقنات
guitarfish
ماهی گیتار
ichthyic
وابسته به ماهی
ichthyic
ماهی وار
fish like
ماهی مانند
ichthyolater
ماهی پرست
ichthyoid
شبیه ماهی
ichthyoid
ماهی وار
ichthyography
شرح ماهی
fish sound
بادکنک ماهی
ichthyocolla
سریشم ماهی
ichthyocentaur
ماهی ادم
eulachon
نوعی ماهی
fish spawn
تخم ماهی
fish tail
مانند دم ماهی
ichthyocentaur
ادم ماهی
numbfish
ماهی برق
darter
ماهی جهنده
fish fag
زن ماهی فروش
kipper
ماهی دودی
fingerling
ماهی ازاد
dorado
طلا ماهی
frog fish
ماهی کوسه
electric eal
ماهی برقدار
dorado
ماهی زرین
sea devil
ماهی کوسه
fryer
ماهی تابه
game fish
ماهی موردنظر
ear shell
گوشک ماهی
gar
نیزه ماهی
goggle eye
نوعی ماهی
dragger
ماهی گیر
doradus
ماهی زرین
frier
ماهی تابه
fish backed
گرده ماهی
fishiness
خوی ماهی
fishway
گذرگاه ماهی
gurnet
ماهی سرگنده
gurnet
سرخ ماهی
flat fish
ماهی پهن
ground gudgeon
ماهی تیان
sea needle
نیزه ماهی
needle fish
نیزه ماهی
fish glue
سریش ماهی
fish culture
تربیت ماهی
fish culture
ماهی پروری
fomalhaut
دهان ماهی
green bone
نیزه ماهی
fish bone
استخوان ماهی
doradus
طلا ماهی
silure
گربه ماهی
barracuda
نیزه ماهی
barracudas
نیزه ماهی
Brit
بچه ماهی
Brits
بچه ماهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com