English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
nest ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
nests ماکرو فراخوانی شده از ماکرو دیگر
Other Matches
macro call فراخوانی ماکرو
macro assembler ماکرو اسمبلر
macro definition تعریف ماکرو
macro library کتابخانه ماکرو
macro generator مولد ماکرو
macro تابع و دستورات برای انجام عمل ماکرو
expansion فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
macro برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
macro فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
microsoft جستجوگر وب ساخت ماکرو سافت که آماده است و به کاربر امکان دیدن صفحه وب را میدهد
script مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
VBA زبان ماکرو پیچیده ساخت ماکروسافت با کمک ابزار برنامه سازی Visual Basic
macro استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
memo field فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد
overruns دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrunning دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
overrun دادهای که گیرنده گم کرده بود چون سنکرون بندد و یا با سرعت کمتری از ارسال کننده عمل ماکرو و بافر ندارد
opened دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
open دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
opens دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
macro زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
macro نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
Internet نرم افزار وب سرور سافت ماکرو سافت
microsoft برنامهای که روی سرور ویندوز NT ماکرو سافت اجرا میشود و توابعی که برای تعویض نرم افزار مشتری در ویندوز به کار می رود
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
well-behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
evocation فراخوانی
elicitation فراخوانی
recall فراخوانی
recalled فراخوانی
redintegration فراخوانی کل
evocations فراخوانی
summoned فراخوانی
summon فراخوانی
recalls فراخوانی
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
call by result فراخوانی با نتیجه
subroutine call فراخوانی زیرروال
recalls فراخوانی احضار
recall فراخوانی احضار
calling sequence دنباله فراخوانی
call by name فراخوانی با نام
recalled فراخوانی احضار
selective calling فراخوانی گزیده
call by value فراخوانی با ارزش
call instruction دستورالعمل فراخوانی
calling شغل فراخوانی
call by reference فراخوانی با ارجاع
supervisor call فراخوانی نافر
library call فراخوانی کتابخانهای
calling sequence ترتیب فراخوانی
calling sequence دبناله فراخوانی
calling program برنامه فراخوانی
svc فراخوانی نافر یا سرپرست
virtual برای مدت فراخوانی
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
contacting فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacts فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
name کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
contact فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
contacted فراخوانی کاربر یاوسیله در شبکه
names کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
parameter مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
returned آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returning آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
returns آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
acu Unit Calling Automatic واحد فراخوانی خودکار
return آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
parameters مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
routinely بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
routines بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
re entry نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
routine بخشی از کد در یک محل که توسط فراخوانی ها در تابع استفاده میشود
re-entry نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
overhead مدت زمان کامپیوتر برای فراخوانی و بررسی هر ترمینال شبکه
dynamically زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
linkage ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
linkages ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
dynamic زیر برنامهای که هر با که فراخوانی میشود باید کارش مشخص شود
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
modem مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
subroutine کد زیر تابع که در حافظه پس از پیدا شدن دستور فراخوانی کپی میشود
paging که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
calling sequence مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
recovery برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
recoveries برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
segments تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
DLL در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
main مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
segment تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
fall back توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
inserting مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
inserts مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
insert مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد
subprogram 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
acu وسیلهای که به کامپیوتر اجازه میدهد ایستگاهها را فراخوانی کند یا خودکار شماره گیری کند
library تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
procedure بخش کوچک کد دستورات کامپیوتری که حاوی تابع مکرر است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
routines توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
subroutine بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
link تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
next دیگر
he is no more او دیگر
furthering دیگر
again دیگر
alternative دیگر
else دیگر
other دیگر
others دیگر
from each other <adv.> از هم دیگر
no more دیگر نه
alternative شق دیگر
one an other یک دیگر
alternatives دیگر
alternatives شق دیگر
furthered دیگر
another دیگر
of one another <adv.> از هم دیگر
from one another <adv.> از هم دیگر
furthers دیگر
thence دیگر
anymore دیگر
secus از دیگر سو
of each other <adv.> از هم دیگر
further دیگر
on one's coat-tails <idiom> همراه کس دیگر
what more do you want دیگر چه می خواهید
beside ازطرف دیگر
others نوع دیگر
about-face جهت دیگر
to be no more دیگر نبودن
about-faces جهت دیگر
other نوع دیگر
yon ان یکی دیگر ان
about face سوی دیگر
about face جهت دیگر
variant نوع دیگر
about-face سوی دیگر
in other words <idiom> به کلام دیگر
again از طرف دیگر
about-faces سوی دیگر
to wit بعبارت دیگر
elsewhere بجای دیگر
elsewhere درجای دیگر
namely <adv.> به عبارت دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
videlicet به عبارت دیگر
in fact به عبارت دیگر
another guess نوعی دیگر
another guess قسمتی دیگر
a horse of another colour [different colour] مطلبی دیگر
another شخص دیگر
another یکی دیگر
at a later period در موقع دیگر
shunted به خط دیگر انداختن
elsewhere نقطه دیگر
another day یک روز دیگر
alternative unit واحدهای دیگر
somewhere else یک جای دیگر
In our other words. بعبارت دیگر
not any more دیگر نه [بیشتر نه]
shunts به خط دیگر انداختن
shunt به خط دیگر انداختن
aliunde از منبع دیگر
withil ازطرف دیگر
et al و در جای دیگر
alternatively <adv.> طور دیگر
apart from that <adv.> طور دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> طور دیگر
by the same token <adv.> طور دیگر
on the other hand <adv.> طور دیگر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com