Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
rematch
مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
Other Matches
title
دارنده عنوان قهرمانی
titles
دارنده عنوان قهرمانی
clinching
کسب عنوان قهرمانی
clinches
کسب عنوان قهرمانی
clinched
کسب عنوان قهرمانی
clinch
کسب عنوان قهرمانی
defending shampion
مدافع عنوان قهرمانی
nontitle
مسابقه بدون عنوان قهرمانی
challenge round
مبارزه با صاحب عنوان
magic number
امتیاز لازم برای قهرمانی
struggle for existence
مبارزه برای زندگی
struggle for survival
مبارزه برای بقاء
attention
شمشیرباز اماده برای مبارزه
in a battle for world domination
مبارزه برای سلطه جهان
attentions
شمشیرباز اماده برای مبارزه
gantelope
باند برای دست دعوت به مبارزه
power struggle
مبارزه برای صاحب مقام شدن
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
represented
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represent
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents
عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
presumptive address
آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است
references
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
reference
آدرس تبدیل در برنامه که به عنوان مبدا یا پایه برای سایرین است
z 0
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
sightscreen
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
bench mark
نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
floppy disks
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
esquire
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
floppy discs
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
baseplate
پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
floppies
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
ferric oxide
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferrite
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
titles
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
title
صفحه عنوان کتاب عنوان نوشتن
redirects
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
epos
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
Overdrive
قطعه پردازنده که به عنوان جانشین قدرتمند برای پردازنده Intelاست
double
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
doubled
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
doubled up
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
markers
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
eponym
عنوان دهنده عنوان مشخص
heroism
قهرمانی
gladiatorship
قهرمانی
championship
قهرمانی
championships
قهرمانی
playoff
مسابقهی قهرمانی
playoffs
مسابقهی قهرمانی
crown
تاج قهرمانی
tournament
مسابقات قهرمانی
championship
مسابقه قهرمانی
tournaments
مسابقات قهرمانی
victory lap
دور قهرمانی
crowns
تاج قهرمانی
championships
مسابقههای قهرمانی
championships
مسابقه قهرمانی
championship
مسابقههای قهرمانی
tourney
مسابقه قهرمانی
title-holder
برندهی مقام قهرمانی
title-holders
برندهی مقام قهرمانی
europian championship
وزنه برداری قهرمانی اروپا
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
Test match
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
Test matches
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
candidates' matches
رویارویی نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
candidates' tournament
تورنمنت نامزدهای قهرمانی شطرنج جهان
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
grey cup
مسابقه قهرمانی و جایزه اتحادیه فوتبال کانادایی
atlas
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
atlases
قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
Olympic Games
مسابقههای قهرمانی که یونانیهای باستان هرچهارسال یک باربرپامی کنند
verism
رجحان اهنگ ها و روایات متداول برروایات و اهنگهای قهرمانی و افسانه امیز
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
campaign
مبارزه
struggled
مبارزه
struggle
مبارزه
campaigned
مبارزه
struggles
مبارزه
struggling
مبارزه
campaigns
مبارزه
bu
مبارزه
campaigning
مبارزه
kumite
مبارزه
fight
مبارزه
turn to
مبارزه
fights
مبارزه
battled
مبارزه ستیز
class struggle
مبارزه طبقهای
election campaign
مبارزه انتخاباتی
electioneering
مبارزه انتخاباتی
budo
روش مبارزه
battle
مبارزه ستیز
braving
به مبارزه طلبیدن
face down
<idiom>
به مبارزه طلبیدن
outdare
به مبارزه طلبیدن
challengo
مبارزه کردن
literacy campaign
مبارزه با بی سوادی
class struggle
مبارزه طبقاتی
joust
مبارزه کردن
ippon kumite
مبارزه تک ضربهای
jousted
مبارزه کردن
sensei
مبارزه مسابقهای
jousting
مبارزه کردن
jousts
مبارزه کردن
challengers
مبارزه طلب
combativeness
مبارزه طلبی
sambon kumite
مبارزه سه ضربهای
battling
مبارزه ستیز
battles
مبارزه ستیز
to take up the gauntlet
مبارزه راپذیرفتن
passive
مبارزه منفی
challenger
مبارزه طلب
bravest
به مبارزه طلبیدن
braves
به مبارزه طلبیدن
defiance
مبارزه طلبی
kyorougei
مبارزه تکواندو
the campaign against terrorism
مبارزه با تروریسم
combat
مبارزه کردن
combated
مبارزه کردن
combating
مبارزه کردن
defied
به مبارزه طلبیدن
defying
به مبارزه طلبیدن
defy
به مبارزه طلبیدن
defies
به مبارزه طلبیدن
combats
مبارزه کردن
kachi make
مبارزه تا مرگ
press campaign
مبارزه مطبوعاتی
jisen
مبارزه واقعی
economic warfare
مبارزه اقتصادی
braved
به مبارزه طلبیدن
braver
به مبارزه طلبیدن
Anti – corruption campaign .
مبارزه با فساد
jiya kumite
مبارزه ازاد
brave
به مبارزه طلبیدن
passives
مبارزه منفی
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
stbtitle
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
championing
مبارزه دفاع کردن از
campaign
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
champions
مبارزه دفاع کردن از
go dan kumite
مبارزه با ضربههای 5 تایی
fuku shiki kumite
بکارگیری کاتا در مبارزه
combatants
جنگی مبارزه طلب
jia ippon kumite
مبارزه ازاد تک ضربهای
campaigned
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
combatant
جنگی مبارزه طلب
championed
مبارزه دفاع کردن از
sparring match
مبارزه تمرینی بوکس
gage
مبارزه طلبی گروگذاشتن
to take up the glove
قبول مبارزه کردن
to take up the gauntlet
قبول مبارزه کردن
campaigns
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
champion
مبارزه دفاع کردن از
campaigning
لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
tatemi
میدان مبارزه کاراته
hajime
اغاز مبارزه کاراته
swordplay
مبارزه زور ازمایی
pit
درگود مبارزه قرار دادن
campaign
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
pits
درگود مبارزه قرار دادن
conflicted
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicts
ناسازگار بودن مبارزه کردن
to conduct
[run]
a campaign
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
to launch
[start]
a campaign
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را آغاز کردن
conflict
ناسازگار بودن مبارزه کردن
throw down the gauntlet
<idiom>
به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
crusade
[against somebody or something]
مبارزه
[با کسی یا چیزی]
[اصطلاح مجازی]
tilting yard
میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com