English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
traditinal مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
Other Matches
cabala حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbala حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbalah حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
traditional مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
ripple through carry عملیاتی که رقم نقلی خروجی از جمع و رقم نقلی ورودی ایجاد کند
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
present perfect مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
narratives روایت
narrative روایت
exemplum روایت
saying حدیث
sayings حدیث
tradition روایت متداول
story روایت گزارش
narratively به شکل روایت
in a narrative style بشکل روایت
traditionary روایت شده
partisans of traditions اهل حدیث
tradition narrated by several authority حدیث متواتر
tradition of fair authority حدیث حسن
reliable tradition حدیث ثقه
weak tradition حدیث ضعیف
questioning جرح حدیث
genuine tradition حدیث صحیح
prophet's tradition حدیث نبوی
cabal دسیسه و توط ئه روایت
cabals دسیسه و توط ئه روایت
traditionalize بصورت حدیث دراوردن
The story goes that … آورده اند که (چنین روایت کنند )…
traditionary نقلی
historical نقلی
carried رقم نقلی
carry رقم نقلی
carries رقم نقلی
carrying رقم نقلی
cascaded carry رقم نقلی ابشاری
carry propagation پخش رقم نقلی
end around carry رقم نقلی دورگشتی
carry lookahead با پیش بینی رقم نقلی
propagated carry رقم نقلی پخش شده
end around carry رقم نقلی دور گشتی
additions عمل جمع بدون بیت یا کلمه نقلی
scripturalism اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
addition عمل جمع بدون بیت یا کلمه نقلی
flag نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flags نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
perfect participle وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
registering ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
registers ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
register ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
processor کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است
partial carry فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
based on مبنی بر
nonary مبنی بر عد د نه
bassedon or basedupon مبنی بر
expressive of مبنی بر
reposing upon مبنی بر
based مبنی
denoting مبنی بر
inversive مبنی بر قلب
equivocatory مبنی برایهام
empiric مبنی بر تجربه
octonary مبنی برهشت
dualistic مبنی برخداشناس
paraphrastic مبنی برتفسیر
deprecative مبنی بربیمیلی
selective مبنی بر انتخاب
selectively مبنی بر انتخاب
egotistic مبنی بر خودپسندی
condolatory مبنی برهمدردی
octonal مبنی برهشت
euphuistic مبنی برتصنع
mediatorial مبنی بر میانجیگری
misogynic مبنی بربیزاری از زن
impostrous مبنی بر شیادی
monometallic مبنی بر یک فلز
geomantic مبنی بر رمل
usurious مبنی بررباخواری
fratricidal مبنی بربرادرکشی
investigative مبنی بر رسیدگی
heretical مبنی برفساد
revocatory مبنی بر فسخ
matricidal مبنی بر مادرکشی
to the effect that مبنی براینکه
polytheeistic مبنی بر شرک
licentious مبنی بر هرزگی
observational مبنی بر مشاهده
abstentious مبنی برپرهیزکاری
causal مبنی بر سبب
visitorial مبنی بر سرکشی
irreverential مبنی بر بی حرمتی
ill advised مبنی بر بی اطلاعی
purposive مبنی برمنظور
prophetic مبنی بر پیشگویی
polytheistic مبنی بر شرک
sophistic مبنی بر مغالطه
ill-advised مبنی بر بی اطلاعی
castigatory مبنی برتنبیه
theorematic مبنی بر قاعده
suppositional مبنی بر فرض
well intentioned مبنی بر نیت خوب
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
retrocessive مبنی برواگذاری ثانوی
rationalistic مبنی براستدلال عقلی
negatory مبنی بر نفی یا انکار
resumptive مبنی برادامه یاتجدید
rationalistic مبنی براصالت عقل
polygamic مبنی بر تعدد ازواج
procrastinatory مبنی برمسامحه یاتعلل
phonologic مبنی بر صدا شناسی
soritical مبنی برقیام مسلسل
precrastinative مبنی بر مسامحه یا تعلل
skepsisŠskepticŠetc فلسفه مبنی برتردید
papistic مبنی برپاپ پرستی
orthoepic مبنی بر درست خوانی
scepsis فلسفه مبنی برتردید
royalistic مبنی برسلطنت خواهی
a posteriori مبنی بر تجربه و مشاهده
rose coloured مبنی برخوش بینی
inquisitorial مبنی بربازجویی زیاد
oblatory مبنی بر نذر یا هدیه
sensuous مبنی بر لذات جسمانی
documentaries مبنی بر مدرک یا سند
documental مبنی برمدرک یاسند
cavilling مبنی برخرده گیری
compatriotic مبنی برهم میهنی
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
appreciative مبنی بر قدردانی قدرشناس
sensuously مبنی بر لذات جسمانی
censorial مبنی بر بازرسی مطبوعات و
appreciatively مبنی بر قدردانی قدرشناس
egoistic مبنی بر اثصول خودپرستی
documentary مبنی بر مدرک یا سند
sentimental مبنی بر احساسات یا عقیده
individualistic مبنی بر استقلال تکی
deliberative مبنی بر تامل و مشاوره
investigatory تحقیقی مبنی بر رسیدگی
elenctic مبنی برتکذیب منطقی
pantheistic مبنی بر وحدت وجود
acclamatory مبنی برهلهله و تحسین
in perspective مبنی براصول منافرومرایا
naturalistic مبنی بر طبیعت بازی
insinuative مبنی بر خود شیرینی
irrepentant مبنی بر عدم پشیمانی
historic معروف مبنی بر تاریخ
illusional مبنی باشتباه بینائی
highest عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
highs عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
high عملی که در آن افزودن رقم نقل به جمع کننده باعث رقم نقلی خروجی شود
cascade carry وام ایجاد شده در یک جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی, رقم نقلی ابشاری
atheistical مبنی برانکار هستی خدا
evidentiary مبنی برمدرک مدرک دار
intuitive مبنی بردرک یا انتقال مستقیم
associational مبنی بر شرکت یا معاشرت متداعی
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
consensual مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
petitory مبنی بردادخواهی نسبت به مالکیت
pluviometric مبنی بر سنجش مقدار بارندگی
pre-emptive عمل مبنی بر اخذ شفعه
imperialistic مبنی برطرفداری از حکومت امپریالیستی
federative مبنی بر سازمان کشورهای متحد
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
abjuratory پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
renunciatory مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
renunciative مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
ritualistic مبنی بر رعایت ایین ومراسم دینی
euphonical مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
humoristic مبنی بربذله گویی یا فکاهی نویسی
revisional مبنی برتجدید نظر یا تجدید چاپ تازه
deistic مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
deistical مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
prefectorial مبنی براموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یا مبصران
augural تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
empircism روش و فرضیهای که مبنی برتجربه و ازمایش باشد
plebiscitary وابسته به اراعموم اهالی مبنی بر یا افهارعقیده عامه
communalistic مبنی برحکومت بوسیله استقلال داخلی بخش ها
radicalism روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
prefectoral مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
autonomy خودمختاری حاکمیت ملی مبنی براستقلال اقتصادی و سیاسی خودگردانی
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
look ahead جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
internationalism روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petrographic وابسته به شرح سنگ ها مبنی بر شرح احجاز
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
many sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
many-sided مبنی بر چند نظریه چند فرفیتی
say's law از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com