English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
computer professional متخصص کامپیوتر
computer specialist متخصص کامپیوتر
Other Matches
fireworker متخصص اتش بازی متخصص مرمیات وموشکهای جنگی متخصص مواد منفجره و اتش زنه
tactician متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tacticians متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
he was nothing of an expert هیچ متخصص نبود متخصص کجا بود
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
computing مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
main store حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
expert متخصص
specialist متخصص
osteopathist متخصص
rhinologist متخصص
experts متخصص
specialists متخصص
geriatrician متخصص
geriatrist متخصص
adhoc متخصص
stylist متخصص مد
stylists متخصص مد
au fait متخصص
skilled متخصص
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
actuary متخصص بیمه
electricians متخصص برق
theologians متخصص الهیات
toxicologist متخصص زهرشناسی
skilled workers کارگران متخصص
theolog متخصص الهیات
theologian متخصص الهیات
climatologist متخصص اب وهوا
ceramist متخصص سفالگری
specialist engineering مهندس متخصص
ceramicist متخصص سفالگری
cambist متخصص ارز
actuaries متخصص بیمه
aurist متخصص گوش
pomologist متخصص میوه
financier متخصص مالی
financiers متخصص مالی
hygienist متخصص بهداشت
hygeist متخصص بهداشت
hydropathist متخصص اب درمانی
hydrologist متخصص اب شناسی
clinician متخصص بالینی
clinicians متخصص بالینی
gas man متخصص گاز
an expert accountant حسابدار متخصص
financial e. متخصص مالی
skilled متخصص تخصصی
e. advice نظر متخصص
media specialist متخصص رسانه ها
cost accountant متخصص ارزیابی
algebraist متخصص جبرومقابله
technician متخصص فنی
outrebound متخصص ریباند
ophlhalmologist متخصص چشم
experts متخصص کارشناس
technician متخصص تکنیسین
expert متخصص کارشناس
artillerist متخصص توپخانه
technicians متخصص فنی
technicians متخصص تکنیسین
proficient حاذق متخصص
geophysicists متخصص ژئوفیزیک
economists متخصص اقتصاد
journeyman کارگر متخصص
economist متخصص اقتصاد
anaesthetist متخصص بیهوشی
journeymen کارگر متخصص
skilled witness شاهد متخصص
neurologist متخصص اعصاب
geophysicist متخصص ژئوفیزیک
electrician متخصص برق
bootstrap مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
grammarian متخصص دستور زبان
geodesist متخصص علم مساحی
gastronomist متخصص غذای لذیذ
otologist متخصص امراض گوش
political economist متخصص علم ثروت
pisciculturist متخصص ماهی پروری
etymologer متخصص علم اشتقاق
pediatrician پزشک متخصص اطفال
etymologist متخصص علم صرف
exodontist متخصص دندان کشی
anatomist متخصص علم تشریح
statistician امارگر متخصص فن احصائیه
statisticians امارگر متخصص فن احصائیه
histologist متخصص بافت شناسی
horticulturist متخصص عمل باغبانی
metllurgist متخصص ذوب فلزات
internist متخصص داروهای درونی
ideologist متخصص علم تصور
acoustician متخصص علم شنوایی
herpetologist متخصص خزنده شناسی
hellenist متخصص فرهنگ یونان
gerontologist متخصص امراض پیری
notionalist متخصص علوم نظری
gynecologist متخصص بیماریهای زنان
majoring مهاد متخصص شدن
majored مهاد متخصص شدن
neuropathist متخصص ناخوشیهای عصبانی
major مهاد متخصص شدن
hardware specialist متخصص سخت افزار
municipalist متخصص درامور شهرداری
metallurgists متخصص ذوب اهن
beauticians متخصص ارایش وزیبایی
educationists متخصص اموزش و پرورش
obstetricians پزشک متخصص زایمان
obstetricians متخصص زایمان قابله
gynaecologist متخصص امراض زنانه
cosmetologist متخصص ارایش وزیبایی
cosmographer متخصص کیهان شناسی
cutman متخصص در جلوگیری ازخونریزی
scientific manpower نیروی انسانی متخصص
educationist متخصص اموزش و پرورش
criminologist متخصص جرم شناسی
linguists متخصص زبان شناسی
unskilled worker کارگر غیر متخصص
tp perfect oneself in an art در فنی متخصص شدن
therapeutist متخصص درمان شناسی
osteopaths متخصص بیماریهای استخوان
branch qualified officer افسر متخصص رستهای
competent فنی متخصص کاردان
taxonomist متخصص طبقه بندی
syphilologist طبیب متخصص کوفت
linguist متخصص زبان شناسی
obstetrician پزشک متخصص زایمان
obstetrician متخصص زایمان قابله
botanist متخصص گیاه شناسی
jurist متخصص حقوق خصوصی
botanists متخصص گیاه شناسی
osteopath متخصص بیماریهای استخوان
pyrotechnist متخصص اتش بازی
psychopathist متخصص ناخوشیهای دماغی
metallurgist متخصص ذوب اهن
beautician متخصص ارایش وزیبایی
grammarians متخصص دستور زبان
jurists متخصص حقوق خصوصی
dermatologist متخصص امراض پوست
astrophysicist متخصص فیزیک نجومی
diagnostician متخصص تشخیص مرض
data base specialist متخصص پایگاه داده
data entry specialist متخصص داده دهی
stored program computer کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
image interpreter متخصص خواندن عکس هوایی
juicer متخصص نور در تلویزیون وتاتر
gastroenterologist متخصص بیماریهای معده وروده
gynecologist متخصص علم ناخوشیهای زنانه
apocalyptist متخصص درتفسیر مکاشفات یوحنا
anglicist متخصص اصطلاحات و قواعدزبان انگلیسی
lays : غیر متخصص ناویژه کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com