English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Search result with all words
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
binding time زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
Other Matches
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
assembly زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
compiler که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
language translator مترجم زبان
cbasic یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
machine language زبان ماشین
machine oriented language زبان ماشین گرا
assembles ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assemble ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
to to ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
translator برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
processor برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
targeting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
linguo dental زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
names کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
name کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
author language زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
He is speechless (inarticulate). سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal زبان ساده شده زبان اسمبلی
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed ادم چرب زبان شیرین زبان
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
binary file فایلی که حاوی برنامههای زبان ماشین است فایل دودوئی
parses شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
parse شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parsed شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
interpreting ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic زبان تازی زبان عربی
glib چرب زبان زبان دار
interpreted ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
one for one مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
qwerty صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
language زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
languages زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
embedded code بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
assembler برنامه اسمبلی یا برنامهای که برنامه به زبان اسمبلی را به کد ماشین تبدیل میکند
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
oxtongue گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
assembler اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
tongue زبان
c++ زبان ++C
tongues زبان
report progarm generator زبان ار- پی- جی
language lab زبان
tongueless بی زبان
tongue [language] زبان
glossa زبان
two tongued زبان
abuser بد زبان
language زبان
apt language زبان ای پی تی
abusers بد زبان
apl language زبان ای پی ال
grss language زبان جی پی اس اس
hound's tongue سگ زبان
languages زبان ها
language زبان
rpg language زبان ار پی جی
languages زبان
as one man با یک زبان
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
stuttering لکنت زبان
technical language زبان فنی
the turkish language زبان ترکی
stammering لکنت زبان
lao زبان تایی
voluble خوش زبان
symbolic language زبان نمادی
diatribe زخم زبان
tamil زبان تمیل
target language زبان هدف
target language زبان مقصود
diatribes زخم زبان
standard language زبان متعارف
technical language زبان تخصصی
the persian language زبان فارسی
sweet spoken شیرین زبان
zibet زبان هندی
hibernian ایرلندی زبان
dumbest زبان بسته
dumber زبان بسته
uvula زبان کوچک
dumb زبان بسته
vernacular زبان بومی
high dutch زبان المانی
vernaculars زبان بومی
vernaculars زبان مادری
vulgate زبان عامیانه
halophrastic language زبان تک واژهای
gramarey دستور زبان
grammer دستور زبان
graphic language زبان نگارهای
zend زبان زند
written language زبان نوشتاری
welsher زبان ولز
welcher زبان ولز
welch زبان ولز
gujarati زبان گجراتی
universal language زبان فراگیر
lolls زبان بیرون
lolling زبان بیرون
lolled زبان بیرون
loll زبان بیرون
icelandic زبان ایسلندی
intelligent language زبان هوشمند
irish gaelic زبان سلتی
grammars دستور زبان
grammar دستور زبان
keltŠetc زبان سلت ها
tongue tie لکنت زبان
tongue tied زبان بسته
human language زبان بشری
pilot زبان پایلوت
licks زبان زدن
licked زبان زدن
piloted زبان پایلوت
lick زبان زدن
Urdu زبان اردو
pilots زبان پایلوت
tonguelike زبان مانند
Afrikaans زبان آفریکانز
sugary شیرین زبان
lithuanian زبان لیتوانی
philologically زبان شناختی
philologer زبان شناس
mechanical language زبان ماشینی
pascal language زبان پاسکال
metalanguage فوق زبان
parliamentary language زبان مودبانه
parliamentary language زبان مجلسی
papillae of the tongue ثالیل زبان
panjabi زبان پنجابی
philologist زبان شناس
maternal language زبان مادری
program language زبان برنامه
logopathy زبان پریشی
lingoes زبان ویژه
procedural language زبان رویهای
lingo زبان ویژه
portuguese زبان پرتقالی
portugese زبان پرتغالی
pl/ زبان پی ال وان
mant زبان گرفتگی
pl. language زبان پی ال وان
mnemonic language زبان یادمان
monnolingual فقط به یک زبان
monoglot یک زبان دان
natural language زبان طبیعی
on the tongues of men سر زبان مردم
official language زبان رسمی
objective language زبان مقصود
object language زبان مقصد
object language زبان مقصود
nemine contradicen te بایک زبان
neophasia زبان اسکیزوفرنیایی
neophasia زبان من دراوردی
dialects ی در زبان استاندارد
dialects زبان محلی
musical language زبان موسیقی
mute language زبان حال
original language زبان اصلی
mute language زبان بیزبانی
open hearted دل و زبان یکی
native language زبان بومی
native language زبان اختصاصی
dialect زبان محلی
dialect ی در زبان استاندارد
native language زبان طبیعی
simula language زبان سیمیولا
protolanguage زبان قدیمی
source language زبان اصلی
servian زبان صربی
serbian زبان صربستانی
lamblkin زبان بسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com