English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
Other Matches
birds of prey مرغان شکاری
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
falconine بازمانند
birds مرغان
bird مرغان
swine pox یکجورابله مرغان
stormpetrel مرغان توفان
ratitoe شتر مرغان
birder شکارچی مرغان
ornithic وابسته به مرغان
hen roost قرارگاه مرغان
birds are singing مرغان میخوانند
natatores مرغان شناور
chicken pox ابله مرغان
the f. of birds پروازیاپرش مرغان
chickenpox آبله مرغان
trogon مرغان رنگارنگ
varicella ابله مرغان
aves طبقه مرغان
stormy petrel مرغان توفان
avian وابسته به مرغان
king of birds پادشاه مرغان :دال
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
birds of passage مرغان مهاجریا مسافر
birds are singing مرغان چهچه میزنند
sicklebill مرغان منقار خمیده
waterfowler شکارچی مرغان شناگر
limicoline وابسته به مرغان کرانه زی
chicken-pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
decoy duck مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
loggerhead انواع مرغان مگس خوار
varicella آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
raptorail وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
birder نگاهدارنده وتربیت کننده مرغان وپرندگان
puffin مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
aviarist کسی که مرغداری میکند متصدی مرغان
puffins مرغان دریایی ازخانواده بطریق یا پنگوئن
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
gallinaceous وابسته به مرغان و پروندگان دانه خوار
appurtenant متعلق
thereof متعلق به ان
thereof=of that متعلق به ان
anaclitic متعلق به
dependent متعلق
chromic متعلق به کرومیوم
our متعلق بما
arcadian متعلق به ارکاد
heraldic متعلق به منادی
therof متعلق بان
subscriber's line خط متعلق به مشترک
bridal متعلق بعروس
alary متعلق به بال
my متعلق بمن
adamic متعلق به ادم
attached مربوط متعلق
hempen متعلق به شاهدانه
conventual متعلق بخانقاه
hereof متعلق باین
hypnic متعلق بخواب
acromial متعلق بنوک شانه
archiepiscopal متعلق به اسقف بزرگ
eolithic متعلق به اغاز عصرسنگ
It belongs to him personally. متعلق بشخص اوست
government owned industries صنایع متعلق بدولت
ci devant متعلق بدوره سابق
waterside متعلق به کناردریا ساحل
subscriber's loop حلقه متعلق به مشترک
oversea متعلق بماوراء دریاها
then متعلق بان زمان
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
epigraphic سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
epigraphical سرلوحهای متعلق به کتیبه یاسرلوحه
non human غیر متعلق به نژاد انسان
stablemate اسب مسابقه متعلق به یک گروه
alar متعلق به پیوندگاه درخت یابرگ
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
non-human غیر متعلق به نژاد انسان
proprietary متعلق به ملاک وابسته به مالک
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
this house belong tome این خانه متعلق بمن است
domains اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
quicquid plantatur solo , solo cedit منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
portfolio entry قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
domain اطلاع یا برنامه که متعلق به عموم است
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
hunting dog سگ شکاری
gun dog سگ شکاری
hunters سگ شکاری
hunter سگ شکاری
ratch سگ شکاری
buckhound سگ شکاری
deer hound سگ شکاری
gundog سگ شکاری
gundogs سگ شکاری
hounds سگ شکاری
accipital شکاری
raptatory شکاری
raptatorial شکاری
hounding سگ شکاری
hounded سگ شکاری
hound سگ شکاری
raptorail شکاری
feral شکاری
sporting dog سگ شکاری
privates متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
commoners متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
transmarine واقع در انسوی دریا متعلق به ماوراء بحار
extra atmospheric متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
private متعلق به شخصی یا شرکتی بودن , غیر عمومی
common متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
commonest متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
no man's land سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
associated company شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
game جانور شکاری
hunters اسب یا سگ شکاری
killer submarine زیردریایی شکاری
sport car اتومبیل شکاری
ravening شکاری غاصب
gazehound نوعی سگ شکاری
staghound تازی شکاری
ravin طعمه شکاری
shot gun تفنگ شکاری
hunter اسب یا سگ شکاری
game fowl مرغ شکاری
game bag خرجین شکاری
shotguns تفنگ شکاری
bowed کمان شکاری
bow کمان شکاری
dogcart کالسکهی شکاری
dogcarts کالسکهی شکاری
birds of prey پرندگان شکاری
sports car اتومبیل شکاری
sports cars اتومبیل شکاری
accipiter مرغ شکاری
terriers سگ بویی شکاری
terrier سگ بویی شکاری
canes venatici سگان شکاری
canum venaticorum سگان شکاری
shotgun تفنگ شکاری
bows کمان شکاری
deer dog تازی سگ شکاری
Afghan Hound سگ شکاری افغان
bowing کمان شکاری
capped watch ساعت شکاری
blood سگ شکاری و بوی خن
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
preatorian وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
venatical وابسته بشکار شکاری
venatic وابسته بشکار شکاری
pointer سگ شکاری یابنده شکار
pointers سگ شکاری یابنده شکار
chaser مفتش هواپیمای شکاری
fighter bomber شکاری- بمب افکن
field trial مسابقه تازیهای شکاری
raven شکار طعمه شکاری
high power تفنگ شکاری بزرگ
ravens شکار طعمه شکاری
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
huntsman مدیر تازیهای شکاری
feral حیوان شکاری وحشی
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
accipitrine ازجنس باز شکاری
chasers مفتش هواپیمای شکاری
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
doublcd barrcled shot تفنگ شکاری دو لول
beagle تازی شکاری پاکوتاه
marlin ماهی شکاری بزرگ
beagles تازی شکاری پاکوتاه
encipher تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
salmi خورش باگوشت مرغ شکاری
goshawk باز بال کوتاه شکاری
saker باز شکاری در اروپای قدیم
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
sporterize تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
kame تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
setters توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
glede انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
to hark back برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com