Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
intervening variable
متغیر فرضی رابط
Other Matches
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
assumed grid
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
principal line
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
false origin
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
suppositional
فرضی
assumed
فرضی
presumptive
فرضی
hypothetical
فرضی
suppositive
فرضی
hypothetial
فرضی
an imaginary line
خط فرضی
agonic line
خط فرضی
hypothetic
فرضی
supposed
فرضی
suppisitive
فرضی
obligatory
فرضی
phantom line
خط فرضی
assumptive
فرضی
theoretical
فرضی
presumptive title
حق فرضی
imaginary
فرضی
theoretical competition
رقابت فرضی
suppositious
فرضی خیالی
assumed position
موضع فرضی
assumed orientation
توجیه فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
assumed mean
میانگین فرضی
assumed azimuth
گرای فرضی
persumptive death
موت فرضی
presumed death
موت فرضی
presumption of death
موت فرضی
presumptive title
سمت فرضی
notional income
درامد فرضی
supposition
فرضی انگاشتی
suppositions
فرضی انگاشتی
supposedly
بطور فرضی
presumptive
فرضی احتمالی
line of scrimmage
خط فرضی تجمعی
john done
اسم فرضی
arbitrary control
کنترل فرضی
supposed death
موت فرضی
implied trust
مسئولیت فرضی
hypothetical construct
سازه فرضی
hypothetical case
دعوی فرضی
fictitious thickness
ضخامت فرضی
assumed name
نام فرضی
hypostatic
اصلی- فرضی
dead reckoning
نقطه فرضی
dead reckoning
محل فرضی
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
presumption of death decree
حکم موت فرضی
implied malice
سوء نیت فرضی
rule of thumb
حساب تخمینی و فرضی
hypothetico deductive method
روش فرضی- قیاسی
warrant of presumed death
حکم موت فرضی
home whistle
امتیاز واقعی یا فرضی
ideals
نمونه کامل فرضی
differential ballistic wind
باد بالیستیکی فرضی
assumed grid
شبکه بندی فرضی
ideal
نمونه کامل فرضی
agonic line
خط فرضی روی نقشه
conceptual nervous system
دستگاه عصبی فرضی
cone of scape
مخروط فرضی در اگزوسفر
hypotheses
قضیه فرضی نهشته
hypothesis
قضیه فرضی نهشته
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
presumption of the death decree
حکم موت فرضی
fictitious force
نیروی فرضی
[فیزیک]
arbitrary control
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
lay line
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
graviton
واحد بنیادی فرضی گرانش
assumed orientation
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
It is quite a hypothetical case .
این یک قضیه کاملا" فرضی است
tabula rasa
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
adapter
رابط
point of intersection
رابط
fitting
رابط
link
رابط
connective
رابط
go between
رابط
wiring connector
رابط
copulative
رابط
liaisons
رابط
liaison
رابط
internuncial
رابط
interface
رابط
connector
رابط
interfaces
رابط
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
box connector
رابط جعبه
internuncial neuron
نورون رابط
feeder canal
نهر رابط
push rod
میل رابط
bent adaptor
رابط خمیده
interneuron
نورون رابط
edge connector
رابط لبه
patch cord
سیم رابط
ediswan connector
رابط ادیسوان
connecting tube
لوله رابط
connecting rod
میله رابط
connecting cable
کابل رابط
inductor hose
لوله رابط
centronics interface
رابط موازی
parallel interface
رابط موازی
enlarging adapter
رابط فزاینده
internuncio
رابط پیک
journal
شفت رابط
lamp connector
رابط لامپ
bay
پل رابط در پل شناور
bayed
پل رابط در پل شناور
baying
پل رابط در پل شناور
bays
پل رابط در پل شناور
logical connective
رابط منطقی
lead in wire
سیم رابط
link chain
زنجیر رابط
link belt
تسمه رابط
cylinderical fit
رابط استوانهای
high line
پل رابط اصلی
journals
شفت رابط
fuse link
رابط فیوز
connector plug
دوشاخه رابط
connector switch
کلید رابط
ground liaison
رابط زمینی
logical connector
رابط منطقی
continuity equation
رابط پیوستگی
interface card
کارت رابط
high fidelity receiver
گیرنده رابط
liaison officer
افسر رابط
reducing adaptor
رابط کاهنده
connections
میلههای رابط
fuse wire
رابط فیوز
leads
رابط برق
lead
رابط برق
reducer
لوله رابط
standard interface
رابط استاندارد
push rod
میله رابط
serial interface
رابط سری
link
شاخه رابط
trunk line
رابط ترانک
data line
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopias
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
Utopia
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
crawl trench
خطوط رابط سنگرها
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
liaised
رابط نظامی بودن
liaise
رابط نظامی بودن
apple desktop interface
رابط رومیزی اپل
test lead
رابط برق ازمایش
air liaison officer
افسر رابط هوایی
dry cell connector
رابط پیل خشک
commissure
بافت عصبی رابط
command liaison
افسر رابط فرماندهی
command liaison
شبکه رابط یکان
commissural fibres
رشتههای عصبی رابط
relay post
پست رابط ستون
anterior commissure
بافت رابط قدامی
liaises
رابط نظامی بودن
liaising
رابط نظامی بودن
battery connector
رابط پیل باتری
switch position
موضع رابط دفاعی
flared fitting
رابط قیفی شکل
cell connector
رابط پیل باتری
artillery liaison officer
افسر رابط توپخانه
triatic stay
بکسل رابط ناو
cross tree
رابط عرضی دکلها
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
machine address
محل یک شی در رابط ه با مبدا
programmable communications interface
رابط مخابراتی برنامه پذیر
interfaces
وصل کردن از طریق رابط
commissurotomy
برداشتن بافت عصبی رابط
interface
وصل کردن از طریق رابط
to catch the connection
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
air transport liaison officer
افسر رابط ترابری هوایی
application program interface
میانجی یا رابط برنامه کاربردی
api
رابط یامیانجی برنامه کاربردی
telegony
انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
bomb release line
خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
yard marker
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
cross bleed
سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
crawl trench
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
ditch
گودال سنگر رابط خندق کندن
cylinderical limit gage
دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
ditched
گودال سنگر رابط خندق کندن
ditches
گودال سنگر رابط خندق کندن
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
point of fall
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com