English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
iam inclined to think متمایلم باینکه خیال کنم
Other Matches
as regards نظر باینکه
since نظر باینکه
as respects نظر باینکه
as نظر باینکه در نتیجه
minimalist باینکه تقاضاهایش براورده شود
utilitarianism کاربرد گرایی اعتقاد باینکه نیکی
psilanthropy عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropism عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
monopsychism عقیده باینکه هکه جانهایاارواح یکی است
geocentric معتقد باینکه خداوندزمین رامرکز عالم وجودقرارداده
pan cosmism اعتقاد باینکه هر چه هست همین مادیات است
arianism اعتقاد باینکه عیسی باهمه پاکی و تقدس
restorationism عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
kinetic theory of heat عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
monogenism عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
monophysite کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
malism عقیده باینکه این جهان روی همرفته بد جهانی است
nestorianism عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
modalism اعتقاد باینکه پدر وپسر و روح القدس هر سه مظاهرگوتاگون یک خداهستند
animism همزاد گرایی اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است
unprofitable servants مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
probabiliorism عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
catastrophism اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
monadism اعتقاد باینکه گیتی از ذره یاجسم بسیط ساخته شده است
restorationist کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
anthropocentric معتقد باینکه انسان اشرف مخلوقات و مرکز ثقل موجودات است
metagnosticism عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
atomism عقیده باینکه جهان مادی ازذرات ریز ساده تشکیل شده است
physiocracy حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
union shop مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
nescience اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
infusionism اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
presentationism عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
minding خیال
spectrum خیال
fancies خیال
fancied خیال
whim خیال
whims خیال
minds خیال
mind خیال
humour خیال
humoured خیال
humouring خیال
humours خیال
fantasy خیال
apparition خیال
apparitions خیال
notional خیال
fantasies خیال
figment خیال
figments خیال
humors خیال
fanciest خیال
phantasy خیال
get off بی خیال شدن
freewheeling بی خیال
phantasma خیال
idealogy خیال
fancy خیال
fancying خیال
inapprehensive بی خیال
conceptualization خیال
doubleganger خیال
fantasm خیال
fata morgana خیال
humoring خیال
humored خیال
carefree بی خیال
plans خیال
plan خیال
fiction خیال
phantom خیال
phantoms خیال
hallucination خیال
wraiths خیال
wraith خیال
ideologies خیال
notions خیال
hallucinations خیال
notion خیال
dump خیال
intention خیال
fictions خیال
intentions خیال
ideology خیال
designs خیال
design خیال
animism اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
visions خیال تصور
abstracted پریشان خیال
starry-eyed خیال اندیش
starry eyed خیال پرور
starry eyed خیال اندیش
starry-eyed خیال پرور
maya خواب و خیال
he changed his mind از ان خیال منصرف شد
he thought خیال می کرد
high flying بلند خیال
high flying خیال پرور
humor خیال مزاح
i intend to stay here خیال دارم که ...
ideate خیال کردن
ideation خیال اندیشی
going to خیال داشتن
futurism خیال پرستی
vision خیال تصور
idealism خیال اندیشی
harebrained بیفکرو خیال
wool-gathering خواب و خیال
absent-minded <idiom> فراموش خیال
sitting duck <idiom> بی خیال نشستن
absent پریشان خیال
flights of fancy بال خیال
imaginative <adj.> خیال آفرین
ghosts جان خیال
ghost جان خیال
autism خیال پرستی
whim wham خیال وسواس
thought افکار خیال
ideas فکر خیال
idea فکر خیال
revery خیال واهی
fanciers خیال باز
puzzleheaded اشفته خیال
fanciers خیال باف
fancier خیال باز
revery خیال خام
scatter brained پریشان خیال
fancier خیال باف
specter خیال وفکر
supposable خیال کردن
thoughts افکار خیال
daydreaming خیال باطل
spectre خیال وفکر
chimera خیال واهی
chimeras خیال واهی
imaginary وهمی خیال
spectres خیال وفکر
impression عقیده خیال
reveries خیال خام
absentminded پریشان خیال
abstractedly با پریشانی خیال
abstractionism خیال بافی
reveries خیال واهی
thinks خیال کردن
daydreamed خیال باطل
daydreams خیال باطل
think خیال کردن
Utopia وهم و خیال
Utopias وهم و خیال
daydream خیال باطل
deems خیال کردن
deeming خیال کردن
deemed خیال کردن
deem خیال کردن
an absurd notion خیال بیهوده
specters خیال وفکر
uneasy پریشان خیال
absent-mindedly پریشان خیال
cloud castle خیال خام
daydreamer خیال باف
absent-minded پریشان خیال
far away پریشان خیال
absent minded پریشان خیال
day dreaming خیال پروری
impressions عقیده خیال
fancy free عاری از خیال
forced fantasy خیال فراخوانده
reverie خیال خام
uneasily پریشان خیال
reverie خیال واهی
chimaera خیال واهی
fantasizing به خواب و خیال فرورفتن
fantasized به خواب و خیال فرورفتن
fantasised به خواب و خیال فرورفتن
envisions خیال بافی کردن
fantasising به خواب و خیال فرورفتن
With peace of mind. با آرامش خیال وخاطر
envisioning خیال بافی کردن
fantasizes به خواب و خیال فرورفتن
fantasises به خواب و خیال فرورفتن
fantasize به خواب و خیال فرورفتن
With an easy mind (conscience). با خیال (وجدان ) راحت
gawking بی خیال نگاه کردن
envisioned خیال بافی کردن
gawked بی خیال نگاه کردن
gawks بی خیال نگاه کردن
to space out پریشان خیال شدن
envision خیال بافی کردن
gawk بی خیال نگاه کردن
illusions خیال باطل وهم
illusion خیال باطل وهم
cloud-cuckoo-land سرزمین خواب و خیال
daydreaming خیال باطل کردن
daydream خیال باطل کردن
quixote ادم خیال پرست
intends خیال داشتن فهمیدن
cloud land عالم خیال یافرض
intending خیال داشتن فهمیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com