Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
finished
متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
Other Matches
dos
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
cleans
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleanest
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
cleaned
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
clean
کپی که آماده تایپ است و تغییرات زیادی روی آن اعمال نشده است
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
teleprint
تایپ کننده تله تایپ
teleprint
کلید تایپ تله تایپ
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
textual
لفظی متنی
textuary
متنی متن
op. cit
در اثر یا متنی که ذکر شد
reword
لغات متنی را عوض کردن
magazines
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
magazine
تعداد صفحات در سیستم ویدیویی متنی
manual
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
manual
متنی که حاوی دستورات اجرای یک سیستم یا نرم افزار است
compound
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
compounded
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
hexapla
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
compounds
متنی که حاوی اطلاعات چندین برنامه کاربردنی دیگر است
approval
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است
document
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documenting
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
documented
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
text
متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
texts
متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
channel type
کانال تایپ
overtype mode
تایپ رویهم
Teletypes
تله تایپ
tty
تله تایپ
teletypewriter
تله تایپ
Teletype
تله تایپ
DTP
طراحی چاپ متنی که با استفاده ازنرم افزار خاص , کامپیوتر و چاپگر انجام میشود
teletype display
نمایش تله تایپ
teleprocessing
دستگاه تایپ تلگرافی
teletype exchange
مرکز تله تایپ
radioteletype
بی سیم تله تایپ
type bar printer
چاپگر میلهای تایپ
type front
ماشین تایپ به جلو
teletype display
نمایش تایپ راه دور
teletypewriter
دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
overtype mode
حالت تایپ روی مطلب
typeover mode
حالت تایپ روی مطلب
type front
نوعی روش تایپ کردن نامه ها
request
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requests
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
twx
Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
teleprocessing
تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
to make a typing error
[mistake]
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه تایپ کردن صفحه
[کلید یا تلفن]
Teletypes
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
to make a typo
[American E]
اشتباه تایپ کردن
[صفحه کلید یا تلفن]
way station
ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
Teletype
ماشین تحریر راه دور تله تایپ
entering
عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
cdc
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
call directing code
یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
audio-typist
کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
routing
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
autos
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
auto
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
teleprinters
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
scroll
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scrolls
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
microwriter
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
end
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
insertion point
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
ends
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
spacing impulse
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
RFC
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد تازه مط رح شده است واز کاربرق خواهد که متن را بررسی کند و توضیحات لازم را اضافه کند
key
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
wordprocessing
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
qwerty
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
tabulator
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
letter quality printing
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
letter quality printing
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
at one's fingertips
<idiom>
آماده
able
آماده
printnow letter.doc
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند
bureau
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
bureaus
ادارهای که متخصص تایپ داده و پردازش دستهای داده ادارههای کوچکتر است
verification
بررسی تایپ صحیح داده یا سمت ارسال داده ازیک رسانه به دیگری
in arms
<idiom>
آماده جنگیدن
up in arms
<idiom>
آماده حمله
up to
<idiom>
آماده شیطنت
accessible
آماده پذیرایی
in the pipeline
[Colloquial]
در آماده سازی
set out
<idiom>
آماده سفرشدن
give-and-take
آماده به توافق
handshaking
آماده دریافت
here goes nothing
<idiom>
آماده شروع
accommodate
آماده کردن
get ready
<idiom>
آماده شدن از
make arrangements
آماده کردن
take up arms
<idiom>
آماده جنگیدن
make provisions
آماده کردن
make preparations
آماده کردن
pages
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
upper case
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
image
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
images
وسیله تنظیم تایپ که میتواند کاغذ Postscript را پردازش کند و خروجی با ruolution بالا تولید کند
page
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
paged
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
to stand ready to
[+ verb]
آماده بودن برای
colds
بدون آماده بودن
preparation
آماده کردن چیزی
to stand ready for
[+ noun]
آماده بودن برای
colder
بدون آماده بودن
cold
بدون آماده بودن
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
get set
<idiom>
آماده شروع شدن
dinner etc. is served
غذا آماده است
in store
<idiom>
آماده بوقوع پیوستن
up for grabs
<idiom>
آماده رقابت شدن
red alert
حالت آماده باش
prone to do something
آماده کردن برای
red alerts
حالت آماده باش
to prepare
[for]
آماده شدن
[به یا برای]
go ahead
<idiom>
آماده کار شدن
promise the moon
<idiom>
آماده انجام کار
psyched up
<idiom>
آماده انجام کار
preparations
آماده کردن چیزی
fair game
طعمهی حاضر و آماده
luncheon meat
گوشت پخته و آماده
coldest
بدون آماده بودن
grip
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grips
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripped
طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up
درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
gripping
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in
<idiom>
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate
جشن گرفتن عید گرفتن
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
on call
<idiom>
آماده برای ترک خدمت
hit the books
<idiom>
برای کلاس آماده شدن
forthcoming
<adj.>
آماده به ارائه
[نزدیک به تحقق]
precompiled code
کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
retaken
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
able
آماده بودن آرایش دادن
My room hasn't been prepared.
اتاق من آماده نشده است.
retakes
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
to prepare something
چیزی را آماده کردن
[آشپزی]
prone to do something
آماده برای کردن کاری
retaking
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
retake
آماده برایفیلمبرداری یا عکس برداری
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
Please have my bill ready.
لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
to be in season
[in heat]
آماده جفتگیری بودن
[جانورشناسی]
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
to dress
[food]
آماده کردن
[پختن]
[غذا یا دسرت]
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
sixth forms
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
finished
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
to set about
دست بکاری زدن آماده کاری
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
reworks
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworking
برای کاربرد مجدد آماده کردن
reworked
برای کاربرد مجدد آماده کردن
design development
آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
sixth form
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
rework
برای کاربرد مجدد آماده کردن
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
kluge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
serviced
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
typeover
توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
wimps
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
To stand at attention(ease).
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
pages
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
paged
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
page
عمل چسباندن تصویر و تن در یک صفحه آماده چاپ
to square up
خود را آماده کردن
[برای دعوی یا حمله]
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
interleaving
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
to be on-call
در آماده باش برای ترک درخدمت بودن
on-call service
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
to be about to do something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
to be on the verge
[brink]
of doing something
<idiom>
آماده انجام کاری بودن
[اصطلاح روزمره]
microprogram
مجموعه کامل ریز دستورات ابتدایی آماده در CPU
clearer
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clear
سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
To work on someone
کسی را پختن
[از نظر فکری وذهنی آماده کردن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com