English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English Persian
figural مجازی صورت وار
Search result with all words
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
Other Matches
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
implicit مجازی
dummies مجازی
allegoric مجازی
dummy مجازی
virtual مجازی
optional contract مجازی
tropologic مجازی
figurative مجازی
metaphorical مجازی
allegorical مجازی
translative مجازی
trope معنی مجازی
troplogy تفسیر مجازی
virtual memory حافظه مجازی
torpe معنی مجازی
virtual particle ذره مجازی
virtual quantum کوانتوم مجازی
virtual storage انباره مجازی
virtual stress تنش مجازی
virtual storage حافظه مجازی
virtual machine دستگاه مجازی
troplogy تعبیر مجازی
idiographic مجازی مادی
image well چاه مجازی
virtual cathode کاتد مجازی
mean sun افتان مجازی
artificial horizon افق مجازی
virtual image تصویر مجازی
virtual address نشانی مجازی
virtual address آدرس مجازی
virtual machine ماشین مجازی
parctical entropy انتروپی مجازی
virtual entropy انتروپی مجازی
figurative sense معنی مجازی
virtual table جدول مجازی
transitive رابطه مجازی
virtual computer کامپیوتر مجازی
virtual focus کانون مجازی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
behind the stage <adj.> <adv.> محرمانه [اصطلاح مجازی]
behind the stage <adj.> <adv.> خصوصی [اصطلاح مجازی]
impermissibility غیر مجازی ممنوعیت
virtual work method روش کار مجازی
smooth <adj.> روان [اصطلاح مجازی]
to unfold از آب در آمدن [اصطلاح مجازی]
tropology ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
haircut بخشش بدهکای [اصطلاح مجازی]
virtual storage access method روش دستیابی انباره مجازی
whirligig of something دوران دایمی [اصطلاح مجازی]
to revisit something بازدید کردن چیزی [مجازی]
to talk the same language <idiom> همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
grapevine سخن چینی [اصطلاح مجازی]
to refresh something چیزی را نو کردن [اصطلاح مجازی]
virtual storage operating system سیستم عامل حافظه مجازی
the virtual work method روش اصل مجازی کار
to be on the same page <idiom> همدیگر را فهمیدن [اصطلاح مجازی]
to smack of something <idiom> ضمنا فهماندن [اصطلاح مجازی]
to smack of something <idiom> مطلبی را رساندن [اصطلاح مجازی]
to float with the current <idiom> با جریان آب رفتن [اصطلاح مجازی]
to smack of something <idiom> اشاره کردن [اصطلاح مجازی]
house of cards طرح پوشالی [اصطلاح مجازی ]
shadow ROM حافظه مجازی فقط خواندنی
to put somebody on the back burner به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
I'm starving [to death] . از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
He stands there like a duck in a thunder storm. <idiom> مانند خر در گل گیر کرده. [اصطلاح مجازی]
to put the blame on somebody تقصیر را سر کسی گذاشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
against the tide <adv.> مخالف نظام عمومی [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to bleed somebody خون کسی را مکیدن [اصطلاح مجازی]
to be in tune with somebody هم آهنگ بودن با کسی [اصطلاح مجازی]
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> در رم مثل رمی ها باش . [اصطلاح مجازی]
to refresh something چیزی را باز نوساختن [اصطلاح مجازی]
to talk the same language <idiom> به یک سبک فکر کردن [اصطلاح مجازی]
to be on the same page <idiom> به یک سبک فکر کردن [اصطلاح مجازی]
crusade [against somebody or something] مبارزه [با کسی یا چیزی] [اصطلاح مجازی]
to lie dormant غیر فعال بودن [اصطلاح مجازی]
house of cards ساختمان سست بنیاد [اصطلاح مجازی]
to approach one another به هم نزدیک شدن [همچنین اصطلاح مجازی]
to sweeten something چیزی را دلپسند کردن [اصطلاح مجازی]
to turn one's back on somebody از کسی دوری کردن [اصطلاح مجازی]
to raise a stink <idiom> گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
to stir something up <idiom> چیزی را تحریک کردن [اصطلاح مجازی]
to be in the same boat <idiom> درشرایطی مشابه بودن [اصطلاح مجازی]
to create a sensation <idiom> گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
to rock the boat <idiom> گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
haircut صرف نظر از بدهکاری [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside به کسی حق تقدم ندادن [اصطلاح مجازی]
to be in the pouts در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to play with fire با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
to kindle با آتش بازی کردن [همچنین اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to have the pout در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
someone's hands are tied <idiom> دستهای کسی بسته بودن [اصطلاح مجازی]
to swim against the tide <idiom> بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
to strive against the stream <idiom> بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
to buck the trend <idiom> بر خلاف جریان آب شنا کردن [اصطلاح مجازی]
smell danger <idiom> از خطری پیش آگاه شدن [اصطلاح مجازی]
to go with the flow <idiom> در مسیر نظام عمومی رفتن [اصطلاح مجازی]
to speak volumes [for] کاملأ واضح بیان کردن [اصطلاح مجازی]
stacks ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacked ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
to make somebody's blood boil <idiom> خون کسی را به جوش آوردن [اصطلاح مجازی]
to abscond [from] <idiom> ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
virtual آدرس مربوط به فضای ذخیره سازی مجازی
to shunt somebody aside کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to push your luck [British English] to press your luck [American English] زیاده روی کردن [شورکاری را در آوردن] [اصطلاح مجازی]
vsos System StorageOperating Virtual سیستم عامل حافظه مجازی
Pied Piper نی نواز [با نوازش مردم را تلسم می کند] [اصطلاح مجازی]
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to put somebody on the back burner کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to goad somebody into something کسی را به انجام کاری سیخک زدن [اصطلاح مجازی]
rabble-rouser نی نواز [با نوازش مردم را تلسم می کند] [اصطلاح مجازی]
to drown in paperwork <idiom> در کار کاغذ بازی غرق شدن [اصطلاح مجازی]
to goad somebody doing something کسی را به انجام کاری سیخک زدن [اصطلاح مجازی]
to put somebody in a backwater کسی را در مورد موضوعی کنار گذشتن [اصطلاح مجازی]
to roll one's eyes <idiom> نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
vsam Access Storage Virtual روش دستیابی انباره مجازی ethod
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
to turn somebody's head <idiom> کسی را دیوانه وار عاشق خود کردن [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
fetched سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetches سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
protecting یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to upset the applecart <idiom> مشکل ایجاد کردن بویژه با بهم زدن برنامه کسی [اصطلاح مجازی]
to sugar the pill <idiom> چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
protect یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
to open a can of worms <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to stir up a hornet's nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to get one's comeuppance <idiom> مزد عمل بد خود را گرفتن [اصطلاح مجازی] [اصطلاح روزمره]
paging روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
shadow page جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
to get caught up in something در چیزی گیر کردن [افتادن] [گرفتار شدن] [اصطلاح روزمره] [اصطلاح مجازی]
demand paging در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
thrashing سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
granularity بخشی از حافظه در سیستم حافظه مجازی
permanent تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
shapes صورت
roster صورت
file صورت
shape صورت
figuring صورت
medals صورت
figure صورت
list صورت
rosters صورت
physiognomy صورت
physiognomies صورت
medal صورت
facies صورت
images صورت
circumstantially در صورت
listing صورت
constellations صورت
conformational isomers هم صورت
coat card صورت
slipped صورت
listings صورت
slips صورت
conformer هم صورت
image صورت
face صورت
faces صورت
statements صورت
statement صورت
slip صورت
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com