Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
individual
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individuals
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
Other Matches
absolute
مجرد
abstracting
مجرد
soles
مجرد
sole
مجرد
abstract
مجرد
noumenon
مجرد
discrete
مجرد
metaphisical
مجرد
abstracts
مجرد
wifeless
مجرد
solitary
مجرد
bachelor
مجرد
lone
مجرد
bachelors
مجرد
absolutes
مجرد
single
مجرد
unmarried
مجرد
celibate
مجرد
immaterial
مجرد
incommunicado
در حبس مجرد
sweatbox
زندان مجرد
solitary confinement
زندان مجرد
sequestered life
زندگی مجرد
an abstroct number
عدد مجرد
incorporeal
مجرد معنوی
bachelor
مرد مجرد
formal logic
منطق مجرد
bachelors
مرد مجرد
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
incorporal
مجرد غیر محسوس
abstract algebra
جبر مجرد
[ریاضی]
on demand
به در خواست به مجرد تقاضا
bachelor quarters
منازل افراد مجرد
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
is he still single?
ایا هنوزعزب یا مجرد است
pluriliteral
رباعی مجردیا خماسی مجرد
bach
مجرد و عزب زندگی کردن
abstractly
بطور مجرد بخودی خود
cod
پرداخت نقدی به مجرد تحویل کالا
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
gulleys
مجرا
strand
مجرا
vessel
مجرا
strands
مجرا
spiracle
مجرا
duct
مجرا
channeling
مجرا
gullies
مجرا
flume
مجرا
condvit
مجرا
cullis
مجرا
nullah
مجرا
hole
مجرا
holed
مجرا
holes
مجرا
holing
مجرا
meatus
مجرا
port
مجرا
tube
مجرا
tubes
مجرا
channelled
مجرا
gully
مجرا
channels
مجرا
runway
مجرا
runways
مجرا
channel
مجرا
channeled
مجرا
foramen
مجرا
vessels
مجرا
canal
مجرا
conduits
مجرا
conduit
مجرا
canals
مجرا
vas
مجرا
channelization
مجرا سازی
channeling
ترعه مجرا
channels
کانال مجرا
slotting
مجرا شکاف
channels
ترعه مجرا
slot
مجرا شکاف
slots
مجرا شکاف
tract
مجرا جهاز
channel
کانال مجرا
channel
ترعه مجرا
channeled
کانال مجرا
gullets
مجرا کانال
channeling
کانال مجرا
gullet
مجرا کانال
channelled
ترعه مجرا
channelled
کانال مجرا
tracts
مجرا جهاز
stenosis
تنگی مجرا
canalization
مجرا سازی
channel capacit
گنجایش مجرا
channel selector
مجرا گزین
vessel
سفینه مجرا
channeled
ترعه مجرا
vessels
سفینه مجرا
subchannel
زیر مجرا
ductless glands
غدههای بی مجرا
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
bungs
دریچه مجرا کیسه
bung
دریچه مجرا کیسه
channel controller
کنترل کننده مجرا
bunged
دریچه مجرا کیسه
conductresses
ابگذر- مجرا- مجری
conductress
ابگذر- مجرا- مجری
narrowband channel
مجرا با نوار باریک
bunging
دریچه مجرا کیسه
oppilation
بستن یا بستگی مجرا
channel status word
کلمه وضعیت مجرا
constrictions
قسمت تنگ شده مجرا
constriction
قسمت تنگ شده مجرا
tilted flume
مجرا با شیب تنظیم شونده
stenosed
دچار هرگونه تنگی مجرا
dead ends
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead end
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
flume
دره تنگ بوسیله مجرا یاناودان بردن
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
endocrine
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
animism
اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
condequent
مربوط
coordinate
مربوط
germane
مربوط
apposite
مربوط
eight bit system
مربوط به یک
pertaining
مربوط به
irrelevant
نا مربوط
pertinent
مربوط
pertinent
مربوط به
related
مربوط
pertinenet
مربوط
curatorial
مربوط به
lineal
مربوط به خط
cretaceous
مربوط به گچ
affined
مربوط
correspondents
مربوط به
correspondent
مربوط به
caprine
مربوط به بز
relevant
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
proper
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
as for
مربوط به
for
مربوط به
coherent
مربوط
affiliating
مربوط ساختن
adulterous
مربوط به زنا
communist
مربوط به کمونیسم
glossal
مربوط به زبان
ameboid
مربوط به امیب
fossils
مربوط بادوارگذشته
amebic
مربوط به امیب
budgetary
مربوط به بودجه
genethliac
مربوط به طالع
electrically
مربوط به الکتریسیته
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
acetarious
مربوط به سالاد
achaean
مربوط به اخائیه
gallinaceous
مربوط بماکیان
garlicky
مربوط به سیر
retired
مربوط به بازنشستگی
achaian
مربوط به اخائیه
fractional
مربوط به بخشهایی
fossil
مربوط بادوارگذشته
racing
مربوط بمسابقه
affiliates
مربوط ساختن
agrologic
مربوط بخاکشناسی
aluminous
مربوط به الومینیوم
climatic
مربوط به اب وهوا
operatic
مربوط به اپرا
prospective
مربوط به اینده
communists
مربوط به کمونیسم
filiate
مربوط ساختن
aguish
مربوط به تب و لرز
expiratory
مربوط به زفیر
faunae
مربوط به جانوران
affiliate
مربوط ساختن
concern
مربوط بودن به
ameban
مربوط به امیب
vehicular
مربوط به خودرو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com