Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
Other Matches
non interlaced	سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
electron beam	اشعه الکترون
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
flyback	اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
phosphor	اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR	ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
guns	منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
gun	منبع اشعه الکترونی درون تیوپ اشعه کاتدی
deflection	هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflections	هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
slenderness	باریکی
lankness	باریکی
slimness	باریکی
tenuity	باریکی
slightness	باریکی
exility	باریکی
nicely	باریکی
gracility	باریکی
scrapbooks	مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook	مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset	مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
restatement of the law	مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal	مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
quillet	باریکی لطافت
burster block	مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
hair space	فضای باریکی درچاپ
She is svelt . she has a small waist .	دختر کمر باریکی است
character set	دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
reeve	ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
hangnail	ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
quill shaft	شفت گردنده باریکی با سرهزارخار مانند که در مادگی دیگری جفت میشود
radiolucency	درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
cisc	مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
runner	فرش کناره [فرش های دراز و باریکی که عموما جهت پله یا راهرو استفاده شود.]
electron donor	الکترون ده
isoelectronic	هم الکترون
traces	رد الکترون
traced	رد الکترون
negatron	الکترون
trace	رد الکترون
coelectron	هم الکترون
electrons	الکترون
electron	الکترون
mass of the electron	جرم الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
outer shell electron	الکترون بیرونی
odd electron	الکترون منفرد
nuclear electron	الکترون هسته
outer shell electron	الکترون رسانایی
emission	صدور الکترون
emissions	صدور الکترون
photo electron	فوتو الکترون
photo electron	الکترون نوری
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
free electron	الکترون غیرپیوندی
electron jump	پرش الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron flow	فلوی الکترون
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
electron recoil	بازگشت الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron transition	انتقال الکترون
initiating electron	الکترون اغازگر
electron injector	الکترون افکن
inner shell electron	الکترون درونی
electron spin	اسپین الکترون
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electrophile	الکترون دوست
electron tube	لوله الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
high energy electron	الکترون پر انرژی
electron pair	زوج الکترون
electron transition	عبور الکترون
lone electron	الکترون تنها
free electron	الکترون ازاد
electron trajectory	مسیر الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron acceleration	شتاب الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron affinity	الکترون خواهی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron beam	پرتو الکترون
secondary electron	الکترون ثانوی
electron beam	باریکه الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electroneutrality	الکترون خنثایی
valence electron	الکترون والانس
bound electron	الکترون بسته
charge of the electron	بار الکترون
electron volt	الکترون ولت
concentration of electron	چگالی الکترون
density of electron	چگالی الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
conduction electron	الکترون رسانش
valence electron	الکترون فرفیت
valence electron	الکترون رسانایی
electron charge	بار الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
primary electron	الکترون اولیه
electron exchange	تبادل الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
cable assembly	مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
gynoecium	مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
deflect	یا اشعه
deflects	یا اشعه
radiation	اشعه
deflecting	یا اشعه
ray	اشعه
deflected	یا اشعه
rays	اشعه ها
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron gun	لوله پرتاب الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
supressor grid	شبکه الکترون بند
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
lone pair electron	زوج الکترون تنها
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
free electron gas	گاز الکترون ازاد
free electron model	الگوی الکترون ازاد
roentgen rays	اشعه رنتگن
flashback	بازتاب اشعه
X-ray	اشعه ایکس
X-ray	اشعه رونتگن
X-rayed	اشعه ایکس
X-rayed	اشعه رونتگن
electron beam	اشعه الکترونی
silvery rays	اشعه نقرهای
flashbacks	بازتاب اشعه
cosmic rays	اشعه کیهانی
rays of light	اشعه نور
actinic rays	اشعه فعال
alpha rays	اشعه الفا
ultraviolet ray	اشعه فرابنفش
reseau	اخراج اشعه
x ray	اشعه مجهول
alpha rediation	اشعه الفا
roentgen ray	اشعه مجهول
X-raying	اشعه ایکس
cathode rays	اشعه کاتدی
cathode ray oscillograph	اشعه کاتدیک
canal rays	اشعه مجرایی
gamma rays	اشعه گاما
beam cutoff	قطع اشعه
beam width	پهنای اشعه
beta rays	اشعه بتا
beta ray	اشعه بتا
gamma	اشعه گاما
gammas	اشعه گاما
radiation sickness	بیماری اشعه
X-raying	اشعه رونتگن
deflection defocusing	پریشانی اشعه
cosmicray	اشعه کیهانی
x radiation	اشعه ایکس
x ray	اشعه ایکس
x ray beam	اشعه رونتگن
x rays	اشعه ایکس
xrays	اشعه مجهول
xrays	اشعه ایکس

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com