Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
Other Matches
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
dynamic storage allocation
تخصیص انباره پویا تخصیص حافظه پویا
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
narrowness
محدودیت
constraint
محدودیت
finiteness
محدودیت
restriction
محدودیت
circumscription
محدودیت
restrictions
محدودیت
incomprehensiveness
محدودیت
finitude
محدودیت
restraints
محدودیت
limitations
محدودیت
constraints
محدودیت ها
restraint
محدودیت
limitation
محدودیت
restriction
منع محدودیت
budget constraint
محدودیت بودجه
time limit
محدودیت زمانی
budget constaint
محدودیت بودجهای
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
monetary deflation
محدودیت پولی
time limits
محدودیت زمانی
limitation period
دوره محدودیت
limitable
محدودیت پذیر
constraint of supply
محدودیت امادی
appropriation limitation
محدودیت بودجه
freely
بدون محدودیت
monetary restriction
محدودیت پولی
exclusiveness
محدودیت انحصار
restrictions
منع محدودیت
exchange restriction
محدودیت ارزی
trade restriction
محدودیت تجاری
fire restriction
محدودیت اتش
economic constraint
محدودیت اقتصادی
economic stringency
محدودیت اقتصادی
restrictionism
سیاست محدودیت
time bar
محدودیت زمانی
restraint of trade
محدودیت تجارت
restriction of range
محدودیت دامنه
free play
بدون محدودیت
age limit
محدودیت سنی
capital constraint
محدودیت سرمایه
restriction of imports
محدودیت واردات
import restriction
محدودیت واردات
compute bound
محدودیت محاسباتی
exchange restricition
محدودیت ارزی
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
tie up
<idiom>
محدودیت استفاده
wage constraint
محدودیت دستمزد
exclusion
محدودیت در دستیابی به سیستم
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
airspace restricted area
منطقه محدودیت پرواز
import quotas
محدودیت کمی واردات
in restraint of trade
تحت محدودیت تجارتی
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
attribution
تخصیص
recognition
تخصیص
dedication
تخصیص
dedications
تخصیص
earmarks
تخصیص
allotments
تخصیص
allotment
تخصیص
earmark
تخصیص
devotion
تخصیص
consecration
تخصیص
allocation
تخصیص
allocations
تخصیص
admensuration
تخصیص
admeasurement
تخصیص
appropriation
تخصیص
designations
تخصیص
designation
تخصیص
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
limited access
دراری محدودیت مدارک محدود
freed
کمی محدودیت نوع اسلحه
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون محدودیت
freeing
کمی محدودیت نوع اسلحه
frees
کمی محدودیت نوع اسلحه
freezes
محدودیت عدم امکان تغییر
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
assignability
تخصیص دادنی
assignment
تخصیص اسناد
allocate
تخصیص دادن
allot
تخصیص دادن
assign
تخصیص دادن
to earmark something for something
تخصیص دادن
storage allocation
تخصیص حافظه
allocation function
تابع تخصیص
dynamic allocation
تخصیص پویا
denominate
تخصیص دادن به
capital appropiation
تخصیص سرمایه
allocate
تخصیص دادن
cost allocation
تخصیص هزینه
allots
تخصیص دادن
budgetary appropriations
تخصیص بودجه
appropriation
تخصیص وجه
allocator
تخصیص دهنده
allocation of resources
تخصیص منابع
allotted
تخصیص دادن
allotting
تخصیص دادن
assignments
تخصیص اسناد
allot
تخصیص دادن
aside
تخصیص دادن
asides
تخصیص دادن
storage allocation
تخصیص انباره
allocates
تخصیص دادن
allocating
تخصیص دادن
designing
تخصیص دادن
reallocation
تخصیص مجدد
designs
تخصیص دادن
bequeath
تخصیص دادن به
bequeathed
تخصیص دادن به
bequeathing
تخصیص دادن به
bequeaths
تخصیص دادن به
design
تخصیص دادن
resource allocation
تخصیص منابع
static allocation
تخصیص ایستا
allotment
تخصیص توزیع
allotments
تخصیص توزیع
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
allocated
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
efficient allocation of resources
تخصیص کارای منابع
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
designating
تخصیص دادن برگزیدن
designates
تخصیص دادن برگزیدن
designate
تخصیص دادن برگزیدن
optimum allocation of resources
تخصیص مطلوب منابع
allocated
تخصیص داده شده
assigned
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
gives
رساندن تخصیص دادن
give
رساندن تخصیص دادن
specifiable
قابل تعیین یا تخصیص
designatory
وابسته به تخصیص و تعیین
allotment
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
allotted
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
attached
<adj.>
<past-p.>
تخصیص داده شده
assignable
قابل تعیین و تخصیص
allotments
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
static storage allocation
تخصیص انباره ایستا
giving
رساندن تخصیص دادن
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
file allocation table
جدول تخصیص جای فایل
sancify
برای امرمقدسی تخصیص دادن
preassigned
قبلا تخصیص داده شده
manpower loading chart
نمودار تخصیص نیروی انسانی
consecrating
ویژه کردن تخصیص دادن
set aside
باطل کردن تخصیص دادن
sanctifying
تصدیق کردن تخصیص دادن
apportions
تقسیم کردن تخصیص دادن
apportioned
تقسیم کردن تخصیص دادن
apportion
تقسیم کردن تخصیص دادن
consecrates
ویژه کردن تخصیص دادن
consecrate
ویژه کردن تخصیص دادن
sanctifies
تصدیق کردن تخصیص دادن
apportioning
تقسیم کردن تخصیص دادن
sanctify
تصدیق کردن تخصیص دادن
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
assignment of space
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
appropriation language
شرح جزئیات بودجه و منظوراز تخصیص ان
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
withheld
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
socialises
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialised
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialize
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialized
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socializes
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialising
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socializing
بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
lady chapel
کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
reputability
اعتبار
creditless
بی اعتبار
validation
اعتبار
appropriation symbol
کد اعتبار
void
بی اعتبار
authenticity
اعتبار
advancing
اعتبار
advances
اعتبار
advance
اعتبار
prestigious
با اعتبار
credits
اعتبار
entitlements
اعتبار
entitlement
اعتبار
credit line
حد اعتبار
creditability
اعتبار
credit
اعتبار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com