English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
Other Matches
agribusiness تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
agricultural products محصولات کشاورزی
agricultural price policy سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
combined harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
cash crops محصولات نقدی مانند
breadstuff مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
farm technology روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
elevator انبار غله | [کشاورزی] | جای غله خیز [کشاورزی]
ground state نیروی اساسی حالت اساسی
input output table و محصولات
wheat گندم
corn flower گل گندم
cornflowers گل گندم
cash crops گندم جو
grain یک گندم
centaurea گل گندم
cornflower گل گندم
designs طراحی محصولات
home product محصولات داخلی
primary products محصولات اولیه
raw products محصولات ناتمام
home product محصولات ملی
break bulk تفکیک محصولات
design طراحی محصولات
joint products محصولات مشترک
production adviser مشاوره محصولات
domestic products محصولات داخلی
raw products محصولات اولیه
primary products محصولات پایه
waste product محصولات زائد
wheat rust زنگ گندم
wheat chaff کاه گندم
pug خاشاک گندم
french wheat گندم سیاه
buckwheat گندم سیاه
wheat bread نان گندم
pugs خاشاک گندم
wheaten bread نان گندم
saracen corn گندم سیاه
husker گندم پاک کن
musteline گندم گون
moory گندم گون
parched corn گندم برشته
corn chandler گندم فروش
corn field گندم زار
sheaf دسته گندم
wheaten برنگ گندم
cornmeal ارد گندم
wheaten وابسته به گندم
jointworm کرم گندم
corn weevil شپشه گندم
wheatgerm گیاهک گندم
wholewheat گندم خالص
wheatear سنبله گندم
wholewheat گندم ناب
buck wheat گندم سیاه
grain field گندم زار
tawnier گندم گون
crapped گندم سیاه
frit fly مگس گندم
flail گندم کوب
flailed گندم کوب
grain rust زنگ گندم
flailing گندم کوب
tawniness گندم گونی
tawny گندم گون
tawniest گندم گون
bran پوست گندم
flails گندم کوب
wheatgerm جنین گندم
crap گندم سیاه
crapping گندم سیاه
parched corn گندم بریان
to winnow the grain گندم راباددادن
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
tillage کشاورزی
farming کشاورزی
agriculture کشاورزی
agricultural کشاورزی
arboretum کشاورزی
rural کشاورزی
plantership کشاورزی
husbandry کشاورزی
agronomic کشاورزی
agronomy کشاورزی
by product cock oven plant محصولات فرعی کک سازی
by product recovery بازده محصولات فرعی
product planning برنامه ریزی محصولات
break bulk agent عامل تفکیک محصولات
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
average costs معدل هزینه کل محصولات
the wheat was scanted گندم را کم کم بیرون دادند
sheaf دسته یابافه گندم
wheatgerm آرد مغز گندم
bunt ناخوشی قارچی گندم
gluten ماده چسبنده گندم
wheat stack خرمن کومه گندم
loose smut بیماری زنگ گندم
groats گندم یاجوپوست کنده
ptisan گندم پوست کنده
hessian fly حشره گندم خوار
weevils سوسه شپشه گندم
weevil سوسه شپشه گندم
extensive agriculture کشاورزی سطحی
vegetable soil خاک کشاورزی
agricultural investigation تجسسات کشاورزی
manure کود کشاورزی
agricultral waste پسماند کشاورزی
agricultural sector بخش کشاورزی
agricultural revolution انقلاب کشاورزی
agricultural projects طرحهای کشاورزی
farm labors کارگران کشاورزی
agricultural implements الات کشاورزی
farming کشاورزی برزیگری
agricultural fluctuations نوسانهای کشاورزی
agricultural economics اقتصاد کشاورزی
agricultural credit اعتبار کشاورزی
agricultural cooperatives تعاونیهای کشاورزی
to follow the plough کشاورزی کردن
farm surplus مازاد کشاورزی
farm yields بازده کشاورزی
agricultural pollution الودگی کشاورزی
agriculture کشاورزی برزگری
extensive agriculture کشاورزی وسیع
production تولید حجم بزرگ محصولات
business نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
productions تولید حجم بزرگ محصولات
businesses نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
by product coking practice محصولات فرعی کوره کک سازی
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
by product oven محصولات فرعی کوره کک سازی
root crops محصولات دارای ریشههای خوراکی
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
rye گندم سیاه مرد کولی
polygonaceous وابسته به تیره گندم سیاه
whole wheat ساخته شده از گندم ساییده
marabou ادم سبزه یا گندم گون
marabout ادم سبزه یا گندم گون
georgic وابسته به کشاورزی روستایی
agricultural planning برنامه ریزی کشاورزی
agricultural mechanization ماشینی کردن کشاورزی
raw produce محصول طبیعی یا کشاورزی
geoponic مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
sovkhoz موسسه کشاورزی وروستایی
anticrop agent عامل ضدمحصولات کشاورزی
outturn محصول کشاورزی یاصنعتی
agroecosystem بوم سازگان کشاورزی
agriculturist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturalist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agricultural extension services خدمات ترویج کشاورزی
extensive agricultuse کشاورزی غیر محدود
ageicultural مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
hay loader لودر یونجه [کشاورزی]
elevator انبار دانه [کشاورزی]
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
importing بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported بردن محصولات به کشوری برای فروش
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
import بردن محصولات به کشوری برای فروش
wheatworm کرم کوچک انگل گندم و علوفه
groat بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
wheat eel کرم کوچک انگل گندم و علوفه
harvest mouse یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
He reanimated the Iranian agriculture. کشاورزی ایران رازنده کرد
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
agricultural labor productivity بهره دهی کارگر کشاورزی
hacienda بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
digital research inc یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
hard wheat گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
emmer نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
granger عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
red reg چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
wheat germ گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
manchet قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
products مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
nett اساسی
basics اساسی
basic اساسی
nets اساسی
net اساسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com