English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
English Persian
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
Other Matches
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
marshalling تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
medical assemblage مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
redesignate اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
sick call تجمع برای رفتن به بهداری
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
emergency complement جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
hookup تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
standoff half بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
unit categories انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
benefiting نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefit نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited نمایش برای جمع اوری اعانه .
canvassed برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interview مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvass برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviewing مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviewed مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
to give پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
canvasses برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
unit loading بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
prospectus شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
proteranthy گل اوری قبل از برگ اوری
resupply تجدید اماد تجدید تدارکات
wallow course خندق ضدعفونی خودروها
servicing سرویس کردن خودروها
traffic release ساعت عبور ازاد خودروها
mutilation table جدول راهنمای بارگیری خودروها
light line خط خاموش کردن چراغ خودروها
alighting area نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
regulating station پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
troops یکانها
following distance فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
movements حرکات یکانها
line of retreat خط بازگشت یکانها
rotation تعویض یکانها
replacements تعویض یکانها
servicae life عمرخدمتی یکانها
replacement تعویض یکانها
logistic route امورلجستیکی یکانها
weapon troops یکانها ادوات
despatched اعزام یکانها
dispatches اعزام یکانها
dispatched اعزام یکانها
dispatch اعزام یکانها
despatching اعزام یکانها
reinforce تقویت یکانها
incident تصادم یکانها
incidents تصادم یکانها
force structure سازمان یکانها
reinforces تقویت یکانها
keeping ذخایر یکانها
system of units دستگاه یکانها
despatches اعزام یکانها
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
separations مستقل شدن یکانها
separation مستقل شدن یکانها
administration اداره امور یکانها
collective call sign معرف مشترک یکانها
disband منحل کردن یکانها
administrations اداره امور یکانها
logistics عمل تدارک یکانها
employment به کار بردن یکانها
rendezvous area نقطه الحاق یکانها
disband انحلال رسمی یکانها
reception station دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
disbanding منحل کردن یکانها
logistical مربوط به اماد یکانها
disbanding انحلال رسمی یکانها
disbands منحل کردن یکانها
disbands انحلال رسمی یکانها
redezvous محل تلاقی یکانها
troop program برنامه تشکیل یکانها
force development برنامه تشکیل یکانها
relief in place تعویض یکانها در محل
rotation تعویض نوبتی یکانها یا افراد
chop تعویض کنترل عملیاتی یکانها
detaches زیرامر قرار دادن یکانها
interservice بین یکانها در حین خدمت
redeployment تغییر مکان دادن یکانها
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
attachment منتصب کردن یکانها انتصاب
detach زیرامر قرار دادن یکانها
detaching زیرامر قرار دادن یکانها
chopped تعویض کنترل عملیاتی یکانها
fast shuttle تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
force development برنامه تامین یا بسیج یکانها
aggregation تجمع
accumulations تجمع
accumulation تجمع
public meeting تجمع
assembly تجمع
forming up تجمع
congestion تجمع
associations تجمع
association تجمع
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
tent striking فرمان اماده حرکت شدن یکانها
fire restriction محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
adjutant's call احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
debarkation تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
traffic تجمع مدافعان
rendezvous area منطقه تجمع
collecting point منطقه تجمع
swarmer تجمع کننده
line official داور خط تجمع
assembling area منطقه تجمع
assembly area منطقه تجمع
turout تجمع پرسنل
trafficked تجمع مدافعان
traffics تجمع مدافعان
trafficking تجمع مدافعان
furunculosis تجمع چندکورک
hive مرکز تجمع
accumulation point نقطه تجمع
capital agglomeration تجمع سرمایه
gap filler یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
associations تداعی معانی تجمع
line backer مدافع پشتیبان خط تجمع
association تداعی معانی تجمع
rallying point محل تجمع مجدد
number forward مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
concentration camp منطقه تجمع اسرا
concentration camps منطقه تجمع اسرا
line backing دفاع پشت خط تجمع
pigmentation تجمع رنگدانه ها در بافتها
dust laden تجمع گرد وغبار
unlawful assembly تجمع غیر قانونی
rendezvous area منطقه تجمع موقت
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
rallying points محل تجمع مجدد
pipe the side تجمع گارد احترام
coagulation تجمع مواد در یک ناحیه
boat rendezvous area منطقه تجمع قایقها
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
dummy گول زدن حریف در تجمع
hike گرفتن توپ درشروع تجمع
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
hydrothorax تجمع مایع در حفره جنب
pipe the side فرمان تجمع گارد احترام
dummies گول زدن حریف در تجمع
recall دستور تجمع قوا دادن
recalled دستور تجمع قوا دادن
hiked گرفتن توپ درشروع تجمع
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
hiking گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes گرفتن توپ درشروع تجمع
coil up تجمع ستون در راحت باش
recalls دستور تجمع قوا دادن
casual water تجمع موقتی اب روی زمین
unit citation جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
snaps روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddling گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riot تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snap روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
prisoner of war cage محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snapping روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
convoy assembly port بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port بندر محل تجمع کاروان دریایی
snapped روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
rioting تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
flares پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddles گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com